سنگر گزارشگران آزادیخواه

فریاد ژورنالیستان

  خوبان بنده با دیدن عنوان فریاد ژورنالیستان, خواهید پرسید که چرا چنین عنوان؟ عزیزان من, حالا گپ از گله وگزاری و پیشنهاد و خواهش و تمنا و درخواست, گذشته است. یا باید برضد اشغالگران پاکستانی که به نام طالبان سرزمین ما را به آتش جهنم سوزان تبدیل کرده اند, جنگید ویاهم برای دادخواهی فریاد زد. یعنی به دو دلیل این عنوان را برگزیدم, یکی همین که باید برای دادخواهی فریاد زد ودیگری به نام رفیق گرامابه وگلستانم نثار علی فریاد. بازهم خواهید پرسید که رفیق گرمابه وگلستانت؟ بلی خوبان من, بنده و فریاد عزیزم هردو در سالهای اخیر دهه قانون اساسی (1343-1352 خورشیدی) دانشجوی دانشگاه کابل بودیم, هردوی ما خبرنگار روزنامه کاروان بودیم واز همه مهمتر اینکه, هردوی ما اهل شوخی ومذاق وخنده و پس از کار روزنامه نگاری در کاروان, شبهای زیادی را در پارک شهرنو به گشت وگزار و شعر گویی وخنده می گذشتانیدم و هر فلم نوی که در سینما پارک میآمد از نخستین تماشاچیانش ما بودیم و لذت می بردیم, بازهم اگر بپرسید که گرمابه؟ بلی خوبان من, روزی رفتم به دیدن فریاد عزیزم که خانه شان در مرادخانی کابل که در پشت سینمای آریانا بود. در خانه شان را کوفتم, صدا برآمد که فریاد حمام رفته است, رفتم به حمام مرادخانی, لنگ حمام را پوشیدم, خدا داند  که من نفر چندم بودم که همان یک لنگ را پوشیدم, فریاد عزیزم را دیدم که در یک گوشه نشسته مشغول کیسه کاری خود است, طاس (تاس) حمام را آب سرد پر کرده بالایش فواره کردم, جتکه خورده گفت او بیادر چه میکنی؟ چون نگاهش به من افتاد هردوی ما خندیدیم. خوب بازهم اگر بپرسید که رفیق گلستان؟ بلی خوبان من, فریاد عزیزم رفیق گلستان من هم بود, هردوی ما درسال 1351 خورشیدی که در ایران هنوز شاهنشاه آریامهر بر سر قدرت بود, سری زدیم به مشهد و شهر نو و شهر کهنۀ تهران و هر سو گشتیم وکیف کردیم وشوخی وخنده وخدا ببخشد, مردم آزاری کردیم و خوب هم خندیدیم. و رفیق گشت وگزار یعنی بازهم هردوی ما رفتیم به بامیان و بالای تالاق بت بامیان نشستیم وسگرت دود کردیم واز بالای سر بت بامیان, به تماشای شهر بامیان پرداختیم و رفتیم به بند امیر ولذت بردیم و خوش گفتیم وخوش شنیدیم. اسفا که فریاد ما را حکومت کارمل- نجیب, بسیار با نامردی و جنایت پیشگی, ترور کرد. خواهید پرسید چگونه؟ همشیره نجیبه جان, خانم فریاد ما که هم اکنون با فرزندان فریاد ما, در کانادا زندگی دارد سالهای پیش برایم حکایت کرد که فریاد عزیز ما را نسبت یک بیماری جزیی به شفاخانه جمهوریت درکابل بردند وتا پاسی از شب با او در شفاخانه صحبت داشت و فردایش اول صبح که بازهم به دیدن فریاد ما به شفاخانه رفت, دید که روی جایی سفید به رویش کشیده شده , خیال کرد که خواب است, مگر روی جایی را که برداشت دید که فریاد ما جان به جان آفرین سپرده است. معلوم شد که شب پیش , فریاد مارا با تزریق زهر ترور کرده بودند. چنین ترورهای زنجیره یی و هدفمند در حکومت کمونیستی بسیار وجود داشت بمانند ترور عبدالملک عبدالرحیم زی وزیر مالیه حکومت داود در هنگام صدارتش که درشفاخانه علی آباد با تزریق ماده سمی, درسال 1359 خورشیدی کشته شد.  اندرین راه کشته بسیار است قربان شما

__________________________________________________________________________

روزگار تلخ ژورنالیستان ما در حکومت دیو و دد طالبان

ابراز نگرانی از سرنوشت ژورنالیستان

ژورنالیستان عزیزما در سال های گذشته با جانفشانی ها وقربانی ها فراوانی توانسته بودند تا چلچراغ رسانه های دیداری, شنیداری وخواندنی را در داخل کشور به تلالو درآورده شگوفان سازند تا جامعه را بسوی روشنگری وآگاهی از رویدادهای داخلی وخارجی رهنمایی و خشت های محکمی را برای آزادی بیان از خود به جا بمانند که از بخت بد, لشکر جهل وشرارت طالبان پاکستانی بهمدستی شبکه های جاسوسی خارجی, در 15 اگست 2021عیسایی به داخل کشورعزیز ما یورش برده و روشنایی این چلچراغ درخشان را که نمایانگر آزادی بیان وروشنگری وحقوق بنیادی انسانی بود, برچیدند

وچادر سیاه جهل ونادانی و فرهنگ ستیزی را درکشور پهن کردند که به هیچ صورت نه قابل توجیه است ونه هم قابل پذیرش, نه درسطح داخلی ونه هم درسطح جهانی, چونکه قرن 21 عیسایی که قرن روشنگری و شگوفایی آزادیهای انسانی پنداشته میشود, گستردن چادر سیاه استبداد واختناق وفرهنگ ستیزی ومطبوعات دشمنی, دیگر جایی درجامعه بشری ندارد.

باین صورت, ما گروهی از استادان فعلی وسابق دانشگاه ها, ژورنالیستان, فرهنگیان, شاعران, نویسندگان ودست اندرکاران سابقه دار رسانه ها, تصمیم گرفتیم تا صدای اعتراض و مخالفت شدید خودرا برضد استبداد واختناق فرهنگی و زبانی ومطبوعاتی که از طرف حکومت پاکستانی طالبان در کشور براه افتاده, ابراز نماییم واز حقوق پامال شده استادان دانشگاه کابل که به رسم اعتراض به پارسی ستیزی حکومت پاکستانی طالبان از وظایف شریف شان استعفا داده اند و همچنان از حقوق بی چون وچرای ژورنالیستان عزیز خود, ابراز پشتیبانی نماییم.

برای حمایت از آن عده از استادان دانشگاه کابل که برضد اقدامات غیر اکادمیک, جابجا سازی مردمان بدون رتبه علمی در دانشگاه و پارسی ستیزی حکومت پاکستانی طالبان, از مقام استادی شان بیرون رفته اند وهمچنان برای حمایت از ژورنالیستان عزیز خود که دراین اواخر از طرف لشکر جهل وشرارت حکومت پاکستانی طالبان مورد ضرب وشتم وبی حرمتی قرارگرفته ومجروح شده اند, دو جبهه مقاومت وپشتیبانی جداگانه مدنظر گرفته شده است.

1- جبهه حمایت از استادان دانشگاه کابل

2- جبهه حمایت از ژورنالیستان افغانستان

از طرف:

1- نورمحمدرحیمی سابق رئیس روزنامه کابل تایمز

2- دکترشکرالله کهگدای استاد سابق دانشگاه کابل, ورئیس بنیاد ژورنالیستان آریانا

3- محمدحیدراختر ناشر تلویزیون, مجله وتارنمای رنگین

4- بانو عزیزه مهر اختر ناشر مجله رودابه

5- شریف عمری سابق روزنامه نگار در کابل تایمز __________________________________________________________________________________________________________