سنگر گزارشگران آزادیخواه


افغان خواندن همه یک جنایت بشری است
دراین سال های پسین, میراث شوم شاه امان الله ومحمود طرزی مبنی بر افغان خوانی و افغان بازی و درنهایت, گسست دادن میراث گشن بیخ هویت پارسی زبانان مردمان خوراسان بزرگ( افغانستان ,ایران ,تاجیکستان ,اوزبیکستان, آذربایجان وکشورهای دور وپیش اینها) از همدیگر به اثر دسیسه های استعمار روس وانگیس , چنان وارد مرحله حساسی شده که از یک سو افغانگرا های فاشیست وقیحانه درتلاش نابودی هویت وزبان دیرپای ناجیکان پارسی زبان این حوزه تمدنی اند و از سوی دیگر, درفشداران فرهنگ گشن بیح تمدن پارسی زبانان, شلاق هویت فرهنگی شان را برفرق پارسی ستیزان کوبیده می روند تا اگر آنها از سر خر جهل مرکب و نادانی بی هویتی شان چهار نعل پا به گریز بگدارند وگم و دود شوند.
پیش از همه باید تعریف وسخنی داشته باشیم از جنایات علیه حقوق بشر از نوع کشتار انسانی تا کشتار زبان وهویت تباری یک نژاد, تا به بررسی بهتر این جنایات بشری که که بصورت سیستماتیک علیه پارسی زبانان درافغانستان امروز, به مرحله اجرا گذاشته شده پرداخته شود:
طرح مسأله
جنایت علیه بشریت از منظر حقوق بینالملل و اعلامیه جهانی حقوق بشر
اجرای جنایات علیه بشریت چه انسانی باشد و یا هویتی وفرهنگی, اگر از طرف حکومات استبدای وخودکامه باشد ( از امان الله خان تا طالبان) ویا احزاب تند رو (بمانند خلقی ها , افغان ملتی ها, گلبدینی ها وطالبان) گروه ها واشخاص , یکی از شدیدترین و گستردهترین جرایم بینالمللی است که کرامت ذاتی انسان و هویت فرهنگی مردمان را هدف قرار میدهد. این جنایت معمولاً در قالب اعمال سازمانیافته و سیستماتیک علیه مردمان غیرنظامی وحتی نظامیان پیشین رخ میدهد و شامل قتل، شکنجه،کوچ اجباری, نابرابری زبانی, نابرابری قومی وقبیله یی، ناپدیدسازی وکوچ اجباری و سایر رفتارهای غیرانسانی میگردد.
پیش پرداخت
به دنبال فجایع انسانی درجنگ جهانی دوم، جامعه بینالمللی به این فرایند رسید که برخی جنایات چنان گسترده و غیرانسانیاند که رسیدگی به آنها نباید صرفاً در صلاحیت دولتها باقی بماند. از همین رو، مفهوم جنایت علیه بشریت بهعنوان یکی از ارکان اصلی حقوق بینالملل کیفری شکل گرفت. این مفهوم با اصول بنیادین اعلامیه جهانی حقوق بشر پیوند ژرف دارد؛ زیرا هر دو، بر پاسداری از کرامت انسان و جلوگیری از تکرار فجایع تاریخی تأکید میکنند.
تعریف جنایت علیه بشریت در حقوق بینالملل
اصطلاح Crimes Against Humanity نخستینبار بهطور رسمی در دادگاه نورنبرگ (1945فرنگی) بهکار رفت. امروزه تعریف جامع و پذیرفتهشده آن در اساسنامه روم دیوان کیفری بینالمللی (1998فرنگی) آمده است.
بر اساس اصل ۷ اساسنامه روم، جنایت علیه بشریت شامل اعمالی است که در چارچوب یک حمله گسترده یا سازمانیافته علیه همه مردمان به ویژه غیرنظامی و با آگاهی وپیش سنجی انجام شود. این تعریف نشان میدهد که عنصر «سیاست یا الگوی رفتاری» نقش کلیدی در تشخیص این جرم دارد.
مصادیق جنایت علیه بشریت
اساسنامه روم فهرستی از مصادیق جنایت علیه بشریت را ارائه میدهد که مهمترین آنها عبارتاند از:
· قتل و نابودی گروهی (بمانند قتل های زنجیره یی وهدفمند سرشناسان تاجیک وهزاره توسط حکومات عبدالرحمان خان, حامدکرزی, اشرف غنی تا طالبان)
· بردهداری و قاچاق انسان (توسط طالبان از دختر خانم های تاجیکان وهزاره های شمال ومرکز خوراسان/افغانستان )
· تبعید و جابهجایی اجباری (تبعید پنجشیریان به جاهای دیگر وجابجا سازی تروریست های خارجی در پنجشیر توسط طالبان)
· زندان غیرقانونی و محرومیت شدید از آزادی (تاجیکان, هزاره ها, تورکمن ها واوزبیک ها توسط طالبان)
· شکنجه و رفتارهای غیرانسانی ( تاجیکان به ویژه پنجشیریان و اندراب ها توسط طالبان)
· خشونتهای جنسی سیستماتیک ( علیه همه دختر خانم ها توسط طالبان)
· آزار و تعقیب گروهی بر مبنای نژاد، مذهب، قومیت، جنسیت یا عقیده سیاسی (توسط طالبان درهمه ابعاد آن)
· ناپدیدسازی اجباری افراد ( پارسی زبانان توسط طالبان)
· جنایت آپارتاید ( درحق همه دگر اندیشان توسط طالبان)
ویژگیهای حقوقی جنایت علیه بشریت
جنایت علیه بشریت دارای چند ویژگی متمایز است:
1. علیه غیرنظامیان ونظامیان پیشین انجام میشود (توسط طالبان).
2. نیازمند گستردگی یا سازمانیافتگی است( توسط طالبان).
3. در زمان صلح نیز قابل تحقق است. (توسط طالبان)
4. مشمول مرور زمان نمیشود (توسط طالبان).
5. مسئولیت کیفری فردی را حتی برای مقامات عالیرتبه دولتی ایجاد میکند (شامل محاکمه ومجازات همه بلندپایگان طالبان می شود).
اعلامیه جهانی حقوق بشر و جنایت علیه بشریت
اعلامیه جهانی حقوق بشر ( 1948فرنگی) اگرچه سندی کیفری و الزامآور نیست، اما ستون فقرات نظام حقوق بشر بینالملل محسوب میشود. بسیاری از اعمالی که در حقوق کیفری بینالمللی بهعنوان جنایت علیه بشریت شناخته میشوند، در اعلامیه بهصورت صریح یا ضمنی ممنوع شدهاند.
موارد مرتبط:
· اصل 3: حق زندگی، آزادی و امنیت شخصی
· اصل 5: منع شکنجه و رفتار ظالمانه
· اصل 7: برابری در برابر قانون
· اصل 9: منع بازداشت و تبعید خودسرانه
· اصل های 18 و 19: آزادی اندیشه و بیان
که همه این مواد توسط حکومت تروریستی طالبان بصورت سیستماتیک نقض می شود که زمینه شناسایی جنایت علیه بشریت را فراهم میکند و اعلامیه نقش معیار اخلاقی و تفسیری برای محاکم بینالمللی ایفا مینماید.
رابطه حقوق بشر و حقوق بینالملل کیفری
حقوق بشر بر پیشگیری و حمایت از افراد تمرکز دارد، در حالی که حقوق بینالملل کیفری بر پاسخ کیفری و مجازات مرتکبان تأکید میکند. جنایت علیه بشریت نقطه تلاقی این دو شاخه است؛ جایی که نقض فاحش حقوق بشر به مسئولیت کیفری بینالمللی منجر میشود.
مهمترین نهاد رسیدگی به جنایت علیه بشریت:
· دیوان کیفری بینالمللی (ICC)
همچنین دادگاههای ویژه بینالمللی و دادگاههای ملی با استفاده از اصل صلاحیت جهانی میتوانند به این جرایم رسیدگی کنند.
جنایت علیه بشریت بیانگر شدیدترین اشکال نقض حقوق بشر است که وجدان جامعه جهانی را جریحهدار میکند. اعلامیه جهانی حقوق بشر با تأکید بر کرامت انسانی، بنیان نظری و اخلاقی این مفهوم را شکل داده و حقوق بینالملل کیفری با ایجاد سازوکارهای قضایی، امکان پاسخگویی مرتکبان را فراهم ساخته است. تقویت این دو نظام در کنار هم، شرط اساسی جلوگیری از تکرار فجایع انسانی در جهان معاصر است.
بیایید حالا ببینیم که هویت شخصی (Personal Identity)چیست که همه را با زور وجبر واکراه می خواهند افغان بنامند؟ (پس از تصویب قانون اساسی در جرگه دوره جمهوری تحت ریاست صبغت الله مجددی, به اساس پژوهش و افشاگری ذکریا اصولی, حامد کرزی واشرف غنی و حواریون خاین آنها, دست به دستبرد قانون اساسی زدند و در 70 مورد قانون اساسی را به نفع افغان سازی جعل کردند از جمله افغان خواندن همه مردم کشور).
- هویت شخصی به ویژگیها، تمایزات و باورهایی گفته میشود که فرد را از دیگران متمایز میکند و شناخت فرد از خودش را شکل میدهد. این هویت شامل جنبههای درونی و فردی زندگی انسان است ونمی شود هویت اصلی و میراثی یک شخص را نابود وهویت جعلی دیگری را بروی برچسپ زد. (بمانند افغان خواندن توطئه آمیز,جبری وناخواسته همه مردم افغانستان)
ویژگیها و عناصر هویت شخصی:
خودآگاهی: شناخت فرد از خود، خواستهها، تواناییها و نقاط ضعفش.
خودارزیابی: ارزیابی فرد از تواناییها و ارزشهای خود.
خصوصیات فردی: ویژگیهای شخصیتی مثل شجاعت، شکیبایی، خلاقیت و غیره.
باورها و ارزشها: اعتقادات فردی درباره زندگی، اخلاق، آیین اعتقادی و اهداف شخصی.
تجربههای فردی: خاطرات، کامیابیها، شکستها و تجربههای زندگی که هویت فرد را شکل میدهند.
مثال: فردی ممکن است خود را خلاق، مستقل و خوشبین بداند؛ اینها جزء هویت شخصی او هستند.
- هویت اجتماعی (Social Identity)
هویت اجتماعی به جنبههایی از هویت فرد گفته میشود که از تعلق او به گروهها، جامعه یا دستههای اجتماعی ناشی میشود. این هویت بیشتر توسط تعامل با دیگران و جامعه شکل میگیرد. هویت هر شخص با گروه هم تبارش تعریف میشود نه با گروه های غیرتباری اش. یعنی هویت هر شخص نظر به گرایش های هم تباری هایش میتواند تعریف شود, نه با گروه های غیر تباری اش. یک افغان (سلیمانی, پتان,پشتون) را در چارچوب گروه تباری وکارشیوه خودش باید شناخت ویک تاجیک را درگره تباری تاجیک خودش وبه همین شیوه هزاره واوزبیک وتورکمن را در گروه تباری خودشان.
- ویژگیها و عناصر هویت اجتماعی:
تعلق گروهی: تعلق به خانواده، قوم، ملیت، مذهب، جنسیت، حرفه یا سازمان.
نقشها و موقعیتها: نقشهایی که فرد در جامعه دارد (مثلاً دانشجو، آموزگار، مادر، فعال اجتماعی).
هنجارها و ارزشهای اجتماعی: ارزشها و انتظاراتی که گروهها از اعضا دارند.
شناسههای جمعی: نمادها، زبان، فرهنگ و تاریخ گروه که فرد با آنها شناسایی میشود.
مثال: فردی که خود را یک بانوی تاجیک تبار، دانشجوی ژورنالیزم و عضو یک انجمن فرهنگی میداند، هویت اجتماعی او ترکیبی از این تعلقهاست.
- تفاوتها و ارتباط بین هویت شخصی و اجتماعی
جنبه
هویت شخصی
هویت اجتماعی
منشأ
درونی و فردی
بیرونی و اجتماعی
تمرکز
ویژگیهای فردی، باورها، تجربهها
تعلق به گروهها، نقشها و هنجارها
تغییر
قابل تغییر توسط خود فرد
بیشتر تحت تأثیر جامعه و فرهنگ
مثال
خلاق، مستقل، خوشبین
زن تاجیک تبار، دانشجو، عضو انجمن فرهنگی
نکته مهم: هویت شخصی و اجتماعی همیشه با هم در تعاملاند. هویت اجتماعی میتواند بر شکلگیری هویت شخصی تأثیر بگذارد و بالعکس، فرد از طریق انتخابهای شخصی ممکن است نقشهای اجتماعی خود را تغییر دهد اما هویت اصلی فرهنگی او غیر قابل تغییراست.
بایید که حالا بنگریم حریم خصوصی و احترام به هویت فرهنگی تاجیک تباران چگونه باید مورد احترام قرارگیرد.
وابستگی فرهنگی و تمدنی آریایی وخراسانی پارسی زبانان تاجیک تبار, از قلمرو حریم خصوصی آنها به شمار میرود که دستبرد به آن را میتوان یک جنایت انسانی دانست.
رویکردی اخلاقی و حرفهای در ژورنالیزم پارسیزبان
حریم خصوصی و هویت فرهنگی از اصول بنیادین حقوق بشر و اخلاق ژورنالیزم به شمار میروند. در جوامع پارسیزبان که دارای تنوع قومی، زبانی، مذهبی و فرهنگی گستردهاند، دستبر زدن پارسی ستیزان و بیتوجهی رسانهها به این دو اصل میتواند پیامدهای اجتماعی، فرهنگی و امنیتی جدی به دنبال داشته باشد. این ارزیابی با رویکرد توصیفی–تحلیلی، به بررسی مفهوم حریم خصوصی و هویت فرهنگی و نقش ژورنالیزم پارسیزبان در حفظ یا نقض آنها منجر خواهد شد. نتایج نشان میدهد که رعایت اخلاق حرفهای، شناخت زمینه فرهنگی و التزام به اصول حقوق بشر، شرط اساسی ژورنالیزم مسئولانه در جوامع پارسیزبان است. تا از دستبرد به هویت فرهنگی پارسی زبانان از پیش جلوگیری شده باشد.
واژههای کلیدی:
حریم خصوصی، هویت فرهنگی، ژورنالیزم پارسیزبان، اخلاق رسانهای، حقوق بشرو تنوع فرهنگی . ژورنالیزم بهعنوان یکی از ارکان اصلی آگاهیدهی عمومی، نقش تعیینکنندهای در شکلدهی افکار عمومی و بازنمایی هویتهای فرهنگی دارد. در جوامع پارسیزبانان، رسانهها نهتنها بازتابدهنده واقعیتهای اجتماعیاند، بلکه در بازتولید یا تضعیف هویتهای فرهنگی نیز تأثیر مستقیم دارند. نقض حریم خصوصی افراد، بهویژه بانوان، کودکان، اقلیتهای فرهنگی و قربانیان خشونت، یکی از چالشهای جدی ژورنالیزم معاصر است. این مسأله زمانی حساستر میشود که با بیاحترامی به ارزشها، سنتها و باورهای فرهنگی پارسی زبانان همراه گردد.
حریم خصوصی در ژورنالیزم (Privacy in Journalism)
در ژورنالیزم، حریم خصوصی به معنای احترام به زندگی وانتخاب شخصی، اطلاعات فردی و کرامت انسانی سوژههای خبری است. هیچ حکومت ویا اشخاص انفرادی حق ندارد به بهانه «حق دانستن مردم» به حریم شخصی پارسی زبانان تجاوز کند، مگر آنکه منافع عمومیِ آشکار و قابل اثبات در میان باشد.
ابعاد حریم خصوصی در رسانهها:
· حریم اطلاعاتی: اطلاعات شخصی، شماره تماس، نشانی، سوابق پزشکی
· حریم تصویری: عکسها و ویدیوهای بدون رضایت
· حریم خانوادگی: مسائل مربوط به خانواده و روابط شخصی
· حریم فرهنگی: باورها، جشن های تمدنی، عنعنات دیرین, پوشش و رسم و رواج های تمدنی.
ویژگی های بالا شامل حریم خصوصی پارسی زبانان است که به ویژه از یک قرن با این سو, فرهنگ وتمدن پارسی زبانان مورد دستبرد, تاراج, جعل سازی, تحمیل, بم گزاری, سرکوب, اختناق واستبداد سیستماتیک وزنجیره یی از طرف حکومات پارسی ستیز و گروه های وابسته به استخبارات بیرونی خصوصا استعمار روس وانگلیس قرارگرفته است.
هویت فرهنگی و مسئولیت ژورنالیستی
هویت فرهنگی مجموعهای از عناصر تاریخی، زبانی، مذهبی، قومی و اجتماعی است که فرد یا جامعه با آن تعریف میشود. ژورنالیست پارسیزبان موظف است هنگام تولید محتوا، به این عناصر توجه کند و اجازه ندهد پارسی زبانان مورد تحقیر یا نادیدهانگاری فرهنگی قراربگیرند.
نمونههای نقض هویت فرهنگی در رسانهها:
· استفاده از زبان تحقیرآمیز نسبت به پارسی زبانان
· یکسانسازی فرهنگی افغان ها(پشتون ها) و نادیده گرفتن تنوع فرهنگی به ویژه پارسی زبانان
· تحمیل نگاه مرکزگرای طالبان بر فرهنگ گشن بیخ پارسی زبانان
احترام به هویت فرهنگی، بهویژه در گزارشهای اجتماعی، فرهنگی و حوادث، از ارکان ژورنالیزم مسئولانه است.
چالشهای ژورنالیزم پارسیزبانان در عصر دیجیتال
با گسترش شبکههای اجتماعی، خبرنگاران و رسانههای پارسیزبانان با چالشهای تازهای روبهرو شدهاند:
· سرعت بالا در برابر دقت و اخلاق
· فشار برای جذب مخاطب از طریق محتوای احساسی
· ضعف آموزش اخلاق رسانهای
· نبود یا ضعف قوانین حمایتکننده از حریم خصوصی
در بسیاری موارد، خبرنگاران جوان بدون آموزش کافی، محتوایی منتشر میکنند که پیامدهای منفی فرهنگی و روانی برای افراد و جوامع دارد.
اصول اخلاقی پیشنهادی برای ژورنالیزم پارسیزبانان
برای حفظ حریم خصوصی و احترام به هویت فرهنگی پارسی زبانان، رعایت اصول زیر ضروری است:
1. رضایت آگاهانه سوژه خبری
2. اولویت کرامت انسانی بر جذابیت خبری
3. شناخت بافت فرهنگی پارسی زبانان
4. پرهیز از تبعیض علیه پارسی زبانان
5. حفاظت ویژه از بانوان و کودکان پارسی زبان
6. تفکیک منافع عمومی پارسی زبانان از کنجکاوی عمومی
فرایند و پیشنهاد
حریم خصوصی و احترام به هویت فرهنگی پارسی زبانان، پایههای اخلاقمحور و انسانمحور هستند. در جوامع پارسیزبان که دارای تنوع فرهنگی گستردهاند، بیتوجهی به این اصول میتواند به بیاعتمادی عمومی، تنشهای اجتماعی و تضعیف همبستگی پارسی زبانان منجر شود. تقویت آموزش آموزشگاهی و دانشگاهی پارسی زبانان، بازنگری در سیاستهای رسانهای و نهادینهسازی اخلاق حرفهای، راهکارهای اساسی برای پاسداری از این حقوق بنیادین پارسی زبانان بهشمار میروند که باید کارشیوه راهبردی پارسی زبانان برمبنای همین نقشه راه Road map پایه گزاری وبه جلو کشانیده شود که در فرجام, این مبارزه دادخواهانه به یک نیرو وقدرت تعیین کننده وسرنوشت ساز سیاسی و دولت ساز بی بدیل, تبدیل گردد تا بتواند شکوه, جلال و دبدبه خوراسان تمدنی را احیا نماید.
به سلامت
______________________________________________________________________________________________________