سنگر گزارشگران آزادیخواه

                                         

                                   

                                         

                                           

________________________________________________________________________________________________________________________________________________________________

_______________________________________________________________________________________________________________________________________________________________

دیباچه

با پیروی از دین مقدس اسلام وبه منظور تأمین عدالت, امنیت , صلح وثبات , آزادی, مردم سالاری و شایسته سالاری, زیست مساویانه وعادلانه برای همه شهروندان سرزمین خراسان, درسایه قانون بصورت مسالمت آمیز و عدم خشونت گرایی , پابندی به منشور سازمان کشورهای اسلامی و سازمان ملل متحد واعلامیه جهانی حقوق بشر, یکپارچگی همگانی وهمبستگی اجتماعی به منظور حمایت از تمامیت ارضی, حاکمیت ملی واستقلال در کشورجمهوری فدرالی خراسان.

به منظور انتفای استبدادگرایی مذهبی, فاشیزم زبانی , قومی و قبیلوی, خشونت گرایی و تروریزم پروری از عرصه حیات همگانی ومناسبات بین المللی مطابق با اصول زیست باهمی صلح آمیز ومیثاق های جهانی در کشور جمهوری فدرالی خراسان .

بمنظور تامین عدالت اجتماعی درمقابل قانون و برمبنای اصل احترام به کرامت انسانی وحقوق بشر در کشور جمهوری فدرالی خراسان.

به منظور تقویت وانسجام بنیاد دفاعی, سیاسی, علمی, تکنالوژی فرهنگی واجتماعی و به منظور فراهم سازی یک محیط زیست سالم, عصری ومرفه برای همه شهروندان کشور بدون هرگونه امتیازطلبی وتبعیض مذهبی, زبانی, قومی , قبیلوی ومنطقوی وتمامیت خواهی درکشور جمهوری فدرالی خراسان.

سرود آزادی وپول وهمه قوانین وقردادها ونهاد ها و نامهای لشکری وکشوری به شمول رتبه های نظامی وپولیس ودانشگاهی به زبان بین الاقوامی پارسی که بیش از هزار سال است زبان دفتر ودیوان لشکری وکشوری و مورد محاوره و مکالمه ومفاهمه ومکاتبه و افهام وتفهیم باشندگان این سرزمین, و زبان گفتاری ونوشتاری دربار شاهان وفرمانروایان این حوزه بزرگ تمدنی بوده است, تهیه شود, چونکه زبان پارسی ، زبان یک قومِ خاص و زبان یک محل خاص نیست، بلکه زبان تاریخی، ادبی، رسمی و همگانی اقوام این سرزمین است که آن‌ها از این زبان به عنوان عنصر مشترکِ همگانی برای یکپارچگی سیاسی و همگرایی استفاده می‌کردند و می‌کنند, زیرا هیچ زبان دیگری دراین سرزمین این امکانِ تاریخی، ادبی و بین الاقوامی را ندارد که از آن به عنوانِ عنصر مشترکِ همگانی و زبان مشترکِ همگانی برای یکپارچگی همگانی استفاده شود. مگر دارندگان زبانهای دیگر نیز, همان حق مساوی نوشت وخوان و گفتار را دارند که زبان پارسی دارد و هیچ حکومتی حق ندار تا به طرفداری یا علیه هیچ زبانی محدودیت وضع نماید ویک زبان را بر گویندگان زبان دیگر, با فشار وجبر و زور و اکراه, دسیسه و نیرنگ, تحمیل نماید واز پول بیت المال باین هدف استفاده نماید. واما برای احترام به زبانهای مروج درکشور, درچار گوشه پول های کاغذی, چهار زبان مروج یعنی فارسی وپشتو وتورکمنی وبلوچی بکار گرفته میشود.

هیچ دین ومذهبی بر دین ومذهب دیگری, هیچ زبان بر زبان دیگری, هیچ قوم وقبیله برقوم وقبیله دیگری و هیچ افراد یا گروهی بردیگری در کشور جمهوری فدرالی خراسانی, برتری ندارد بلکه همه در برابر قانون, حقوق و امتیازات وهمچنان مسؤلیت مساوی دارند.

دولت

دولت سرزمین آریایی ما به نام جمهوری فدرالی خراسان یاد میشود که کشوری است با نظام جمهوری شورایی, مستقل واحد وغیر قابل تجزیه وحاکمیت دولتی به مردم تعلق دارد.

سیاست خارجی در کشور جمهوری فدرالی خراسان برمبنای منافع داخلی کشور تنظیم میگرددتا با همه کشورهای جهان بویژه با کشورهای اسلامی و همسایه وآنهایی که برای ارتقای کشور کمکهای بی شایبه ارایه میدارند, برپایه حقوق واحترام متقابل و با شناخت مرزهای جغرافیایی همسایگان به شمول مرزهای جنوبی وشرقی با پاکستان ودرسطح بین المللی استوار میباشد و همانگونه که همسایگان حق هیچگونه مداخله در امور داخلی و ادعای ارضی بالای اراضی کشور را ندارند دولت جمهوری فدرالی خراسان هم هیچگونه مداخله در امور کشورهای همسایه را جایز ندانسته وهیچگونه ادعای ارضی ویاهم تجزیه کشورهای همسایه را مدنظر ندارد وحق آنها رابرای پاسداری وحراست ازمرزهای شان را به رسمیت می شناسد.

دولت جمهوری فدرالی خراسان کوشش مینماید تا با کشورهای تاجیکستان, اوزبیکستان, تورکمنستان, قرغیزستان, قزاقستان وحتی ایران وترکیه با تشکیل بازار مشترک اقتصادی وسیاسی , دفاع واحد, امنیت منطقوی, زمینه ایجاد پول واحد, درفش واحد, سرود همگانی واحد, مرزهای آزاد و رفت وآمد بدون روادید را مهیا ساخته سرانجام یک حکومت وکشور مشترک را با احترام وحراست از فرهنگها وزبانهای هرکدام تاده سال دیگر  بوجود بیاورند.

اتباع  کشور جمهوری فدرالی خراسان عبارت اند از همه افرادی که دراین سرزمین تولد شده اند ویا از نسل این سرزمین درکشورهای دیگر به دنیا آمده باشند. برهر فرد این افراد با حفظ هویت فرهنگی هرکدام کلمه (آرین) اطلاق میشود واز کلیه حقوق شهروندی وامتیازات معنوی ومادی این سرزمین بویژه تابعیت دوگانه, شناسنامه, گذرنامه و رأی شان در انتخابات داخل کشور میتوانند استفاده نمایند.

دین رسمی در کشور جمهوری فدرالی خراسان, دین مقدس اسلام است. دولت وظیفه دارد تا با درنظرداشت تامین خوشبختی وآسایش انسانهای روی کره زمین, دین اسلام را یک دین مسالمت آمیز , معرفی نماید که با تروریزم جهانی نه تنها هیچ همخوانی ندارد بلکه با آن مخالف هم است.

آن عده شهروندانی که پیرو دین مقدس اسلامی نیستند, در اجرای مراسم دینی شان کاملا آزاد میباشند واز حقوق مساوی شهروندی در همه امور  برخوردارند.

رشد وانکشاف هر زبان در کشور جمهوری فدرالی خراسان , حق گویندگان و وارثان همان زبان است . وارثان هر زبان میتوانند درمحلات شان با همان زبان مادری شان حل مطلب نمایند. دولت در حمایت یکجانبه یا کم بها دادن هیچ یک از زبانهای کشور حق مداخله را ندارد بلکه وظیفه دارد تا در انفاذ, تاسیس, وضع وچاپ ونشر کلیه قوانین, نهادها, سرودملی, چاپ پول وپیسه, مراکز, مراتب ومراحل ونامهای لشکری وکشوری را به شمول نامهای رتبه های نظامی وپولیس و دانشگاهی را به زبان فراگیر پارسی که زبان بین الاقوامی کشور است تهیه, نشروچاپ نماید. دولت حق ندارد واژه ها واصطلاحات یک زبان رابر زبان دیگر تحمیل نماید. مردم این کشور حق دارند نظر به فیصله سازمان ملل متحد قانونا از تساوی حقوق (زبان مادری) برخوردارباشند وگفتار ونوشته وخواندن خودرابه زبان های مادری خود نظر به آرزوی خودانجام بدهند. همانگونه که هیچ قوم وطایفه وقبیلۀ بردیگری امتیاز وبرتری ندارد, هیچ زبانی نیز بردیگری برتری وامتیاز ندارد.

کاربرد تخلص های قومی, قبیلوی , منطقوی ومحلی در کشور جمهوری فدرالی خراسان به منظور جلوگیری از برتری جویی های قومی, قبیلوی ومنطقوی ودرنتیحه ایجاد همگونی وامتزاج اجتماعی و تفاهم همگانی, ملغا اعلام میگردد وهیچ کس نباید که از تخلص های قومی, قبیلوی ومنطقوی که تعلقات وی رابه یک قوم وقبیله ومنطقه نشان بدهد, استفاده نماید. در شناسنامه و گذرنامه هم, بخاطر رفتن به سوی یکپارچگی همگانی از ذکر وابستگی های قومی, قبیلوی ومنطقوی خودداری شده تنها نام ونام پدر وپدرکلان ,شماره ثبت, تاریخ تولد , شهرک محل تولد و ولایت تولد هر شهروند کشور ذکر میگردد.

بخاطر فراهم سازی زمینه رشد واستفاده از نیروی جوانان در کشور جمهوری فدرالی خراسان, سن رئیس جمهور, صدراعظم, وزرا , سفرا و والی ها درهنگام نامزد شدن باین وظایف از 50 سال به بالا نباشند وسن معاون ها و معین های شان از 40 سال به بالانباشد.

آبها در کشور جمهوری فدرالی خراسان که از منابع داخلی سرچشمه میگیرد وبه کشورهای همسایه سرازیر میشود, حق ساختن بند وانهار برای تولید برق وامور کشاورزی برای استفاده داخلی یک حق مسلم باشندگان این سرزمین است و اگر آب اضافی سنجش شود طبق قرارداد جداگانه برای هر مترمکعب آب صادره پول عادلانه طبق موافقه طرفین تعیین میشود.

درهمه اموری که بین  در کشور جمهوری فدرالی خراسان وکشورهای دیگر به شمول کشورهای همسایه اختلافی بروز نماید, از سازمان کشورهای اسلامی و سازمان ملل متحد برای میانجیگری تقاضای کمک میشود.

سرود آزادی وپول وهمه قوانین وقردادها ونامهای لشکری وکشوری در کشور جمهوری فدرالی خراسان به شمول رتبه های نظامی وپولیس ودانشگاهی به زبان پارسی که یک زبان بین الاقوامی کشور است تهیه میشود.

چون تا به سلطنت نادرخان همه شاهان کشور در ضرب سکه های شان از زبان بین الاقوامی فارسی بهره می جستند مثلا:

سجع مهر سکۀ احمدشاه این‌چنین بود:
مژده که شد پادشاه میر جهان پهلوان
احمد گیتی ستان وارث تخت کیان
این سجع بعد از فتح سرزمین هند این‌گونه تغییر کرد:
حکم شد از خالق بی‌چون به احمد پادشاه
سکه زن بر سیم و زر از پشت ماهی تا به ماه
احمدشاه ابدالی به زبان پارسی شعر دارد؛ تیمورشاه نیز شاعر و شعرشناس بود و در زبان پارسی شعرهای نسبتاً خوب دارد:
چون از کمین سرما ترکان کمان گشادند
بر کوهسار کابل خفتان ز نقره دادند
سلطان دی چو بگذشت بر تخت عاج فوجش
دست ادب به سینه در پیش ایستادند
فرمود تا نمایند تاراج گلستان را
دست تطاول آن‌ها بر گلستان گشادند
سجع سکۀ زر و سیمِ تیمورشاه چنین بود:
چرخ می‌آرد طلا و نقره از خورشید و ماه
تا زند بر چهره نقش سکه تیمورشاه

سجع سکۀ امیر دوست‌محمد خان این‌گونه بود:
امیر دوست‌محمد به عزم جنگ و جهاد
کمر ببست و بزد سکه، ناصرش حق باد
شاه‌شجاع که خودش شاعر هم بود بر سکه‌اش این بیت را نوشت:
سکه زد بر سیم و زر روشن‌تر از خورشید و ماه
نور چشم دُر دُران شه شجاع
سجع سکۀ امیر محمد افضل خان این‌گونه بود:
دو فوج مشرق و مغرب زهم مفصل شد
امیر ملک
خراسان محمد افضل شد

پس در ضرب سکه های امروز نیز از زبان بین الاقوامی فارسی استفاده گردد تا اغتشاش فکری میان مردم عاید نگردد.

واحد پولی کشور (آرین) نامیده میشود.

ریاست جمهوری دوره یی

چوکی ریاست جمهوری در کشور جمهوری فدرالی خراسان , دوره یی بوده از میان اعضای مجلس نمایندگان و از طرف نمایندگان برای یک دوره 4 ساله با رای مستقیم وعلنی نمایندگان مردم انتخاب میگردد که یک مقام نمادین وتشریفاتی بوده و با صدراعظم حزب اکثریت , وزرا و والی های انتخابی, حاکمیت کشوری را با درنظرداشت منافع همگانی تمثیل میکنند ولی مافوق قانون نیستند. رئیس جمهور دوره یی بار اول یک ترکمن برای 4 سال , بار دوم یک هزاره برای 4 سال, بار سوم یک تاجیک برای 4 سال وبار چارم یک افغان(پشتون) برای 4 سال به ریاست جمهوری برگزیده میشود وبه همین ترتیب تکرار میگردد. یک شخص نمیتواند بیش از دو دوره رئیس جمهور باشد. رییس جمهور و روسای قوای ثلاثه دولت ومعاونان شان نمیتوانند پدر, مادر,خانم, خواهر, برادر, کاکا,ماما, خاله , عمه وفرزندان شان را با استفاده از قدرت ونفوذ رسمی خود به وظایف مافوق رتبه بویژه درسفارتخانه ها مقرر نمایند.

حقوق و وظایف اساسی مردم

حاکمیت دولتی در کشور جمهوری فدرالی خراسان حق انفکاک ناپذیر همه شهروندان این کشور است. تمام شهروندان کشور بصورت مساوی وبدون امتیاز از حقوق زندگی آرام, آزادی ملکیت وخوش بودن طبیعی برخوردار وبدون امتیاز دربرابرقانون, حقوق و وظایف مساوی دارند. هر شهروندی که در دوران تجاوز کشورهای بیگانه, بهرکشور که مهاجرت نموده و تابعیت کشور دیگری را حاصل کرده باشد واز وی فرزندانی هم درهرکشوری که به دنیا آمده باشد, امتیاز شهروندی همه آنها حفظ و از کلیه حقوق وامتیازات مساوی معنوی ومادی تابیعت دوگانه برخوردار میباشند.

رسانه های اجتماعی در کشور جمهوری فدرالی خراسان به شمول رادیو وتلویزیون ونشرات چاپی به مردم تعلق دارد. حکومت نمیتواند رادیو وتلویزیون و وسایل چاپی را باختیار داشته باشدویاهم از آن به نفع تبلیغات حکومتی خود استفاده نماید بلکه با برپایی نشست های مطبوعاتی به ابراز طرح ها و اندیشه های خود بپردازد.

مردم در کشور جمهوری فدرالی خراسان حق دارند به تاسیس وبراه اندازی احزاب سیاسی وگردهمآیی ها واجتماعات واعتراضات مسالمت آمیز بپردازند. احزاب وگروهای که بنام قوم یا ملت ویاهم تفرقه های زبانی, قومی, قبیلوی ومنطقوی را تبلیغ نموده نفاق افگنی نمایند, نمیتواند فعالیت نمایند.

مردمانی که در کشور جمهوری فدرالی خراسان  تابحال بنام کوچی یادشده واز امتیازات خاصی استفاده کرده اند, پس ازاین اگر میخواهند درپاکستان باقی بمانند, اختیار با خودشان, ولی اگر میخواهند باین طرف مرز بیایند و در افغانستان/خراسان جا گزین شوند باید درمحلات شرقی کشور جابجا شده از رفت وبرگشت به بیرون از کشور ویاهم در محلات دیگر کشور بویژه به محلات مرکزی خودداری کرده بمانند شهروندان عادی کشور خدمت نموده شناسنامه بگیرند ودریک محل ثابت باقی بمانند تا از حقوق وامتیازات مساوی با دیگر شهروندان بهره مندباشند و از هر نوع همکاری به شمول همکاری استخباراتی با پاکستان جدا خودداری نمایند درغیر آن به دادگاه کشانیده شده مجازات می شوند.

هیچکس در کشور جمهوری فدرالی خراسان حق ندارد به اعمال خشونت بار وخلاف ارزشهای اسلامی وانسانی برخود ودیگران دست بزند. آنهایی که دست به خشونت وخونریزی برخود ودیگران بهر عنوانی که باشد میزنند مورد پیگرد قانون قرارگرفته مجازات میشوند.

قوه مقننه یا مجلس نمایندگان

شورای ملی در کشور جمهوری فدرالی خراسان  , یک اتاقه و متشکل از یک مجلس نمایندگان است که از طرف مردم با رای مستقیم سری وآزاد برای هردوره پنج ساله مقننه انتخاب میشود.

مجلس نمایندگان در نخستین جلسه افتتاحیه خود یک رئیس, دو نائب رئیس , یک منشی ویک معاون منشی وروسای انجمن ها را انتخاب میکند.

مجلس نمایندگان از میان اعضای خود یک نفر را با رای علنی, مستقیم وآزاد بحیث رئیس جمهور انتخاب میکند ورئیس جمهور یک معاون رانامزد کرده برای کسب رای اعتماد به مجلس نمایندگان معرفی می نماید. چوکی ریاست جمهوری, یک چوکی نمادین وتشریفاتی میباشد ودر امور لشکری وکشوری حق مداخله را ندارد .

پس از آنکه هرحزبی که در مجلس نمایندگان اکثریت چوکی ها رابه دست بیآورد, رئیس جمهور, رئیس آن حزب را, بحیث نخست وزیر (صدراعظم), موظف به تشکیل کابینه مینماید. صدراعظم, وزرای خودرا بصورت جداگانه برای کسب رای اعتماد به مجلس نمایندگان معرفی می نماید.

رای اعتماد وتایید وزرا, سفرا و نامزد چوکی های ملکی مافوق رتبه وهمچنان سلب صلاحیت از آنها از جمله وظایف مجلس نمایندگان است.

تغییر وتعدیل وتصویب قوانین به شمول قانون اساسی وتصامیم کلان کشوری بمانند پیمان های سیاسی ونظامی واقتصادی وقراردادهای تجارتی داخلی وخارجی وتصویب یا تعدیل یا رد بودجه عادی وانکشافی دولت, از جمله صلاحیت های مجلس نمایندگان است وهیچ نهادیا جرگه یا هرمجلس دیگری از چنین صلاحیتی برخورددارنیست.

شورای فوق العاده یا اضطراری

درصورت وقوع حالات فوق العاده در کشور جمهوری فدرالی خراسان , شورای فوق العاده یا اضطراری متشکل از اعضای مجلس نمایندگان و اعضای شورای ولایتی به ریاست رئیس مجلس نمایندگان تشکیل شده واوضاع را مورد بررسی قرارداده تصاویبی صادر می نمایند.

تصویب قانون اساسی نو ویا تعدیل آن, هم از صلاحیت همین شورای فوق العاده است و هیچ مجلس دیگری نمیتواند جایگزین این شورای فوق العاده شود. قانون اساسی درهرده سال سر از نومطابق با شرایط عصروزمان تجدید میگردد.

قوه اجراییه یا حکومت

قوه اجراییه در کشور جمهوری فدرالی خراسان عبارت از حکومت مرکزی با وزرای که از طرف مجلس نمایندگان مورد تایید قرار بگیرند و والی های انتخابی در ولایات است . حکومت را حزبی تشکیل میدهد که در انتخابات مجلس نمایندگان اکثریت کرسی ها را بدست آورده باشدویا با ائتلاف با احزاب دیگر, اکثریت را در مجلس نمایندگان تشکیل داده باشد.

مجلس نمایندگان, وزرای پیشنهادی نخست وزیر را ارزیابی کرده درصورت قناعت به آنها رای اعتماد میدهد وهمچنان میتواند رای اعتماد خودرا از هر وزیری که متهم به پول شویی, بیکفایتی وناکارآیی باشد, پس بگیرد واو را از وظیفه وزارت خلع نماید.

رئیس جمهور یا صدراعظم نمیتواند وزارت ها یا وظایف مهم دیگر را با اشخاص سرپرست اداره نماید. درصورت فوت, استعفا, برکناری یا سلب صلاحیت وزیر از طرف مجلس نمایندگان, معاون یا معین همان وزارت, وظایف همان وزارت را تا تعیین وزیر نو به پیش میبرد. یک شخص نمیتواند دوبار دریک وزارت یاهم ازاین وزارت به آن وزارت تعیین یا تبدیل شود.

هر کارمند مافوق وخارج رتبه دولتی به شمول سفرا , شارژدافیرهاونمایندگان دایمی کشور در خارج, پیش از آغاز وظیفه باید به انجمن مربوطه وهمچنان انجمن امورخارجه مجلس نمایندگان رفته تقاضای تایید نماید و پس از تایید انجمن مربوطه, می تواند به کارش آغاز نماید.

حکومت برنامه جامعی پیرامون رسیدگی به زندگی شهروندانی که درخارج از کشور بسرمیبرند تدوین کرده به همکاری سفارت های این کشور درکشورهای دیگر, از حقوق انسانی آنها در کشورهای دیگر دفاع و زمینه برگشت رضاکارانه شان را با مساعدت های بهتر زندگی نو مهیا میسازد.

سفارت های کشور وظیفه دارند تا به حال شهروندانی که درآن کشورها بسر میبرند توجه جدی نموده از همکاری ومساعدت لازم دریغ نکرده درهر سه ماه گزارش کاری خودرا به انجمن خارجه مجلس نمایندگان بفرستند.

همه افرادی که در رتبه های بالایی قوای ثلاثه دولت به شمول عضویت در مجلس نمایندگان میخواهند بکار آغاز نمایند, باید حد اقل درجه لیسانس داشته باشند.

حکومت زمینه آموزش وپرورش مساوی را از آغاز تا انجام بصورت مجانی برای همه فرزندان کشور فراهم می نماید.

حکومت در نصاب آموزشی مراکز تعلیمات متوسطه کشور تعلیمات نظامی ابتدایی را جهت آمادگی شهروندان کشور در دفاع از تمامیت ارضی مدنظر میگیرد تا همه جوانان کشور درصورت وقوع تجاوز خارجی آماده دفاع از تمامیت ارضی کشور باشند.

حکومت وظیفه دارد تا امنیت وآرامش شهروندان را به بهترین صورت ممکن تامین نماید و هرگاهی که شهروندان مورد حملات تروریستی قرارمیگیرند, دست به اقدامات بازدارنده زده, با شدیدترین اقدامات لازم همه لانه های تروریستی را درهرکجایی که باشد سرکوب ونابود نماید.

حکومت وظیفه دارد تا دختران وپسران را مورد حمایت همه جانبه قرارداده از بدرفتاری و آزار آنها جلوگیری نماید. حکومت برای جلوگیری از همجنس بازی که یک عمل غیراخلاقی وخلاف شرعیت است, اقدامات لازم بازدارنده را اتخاذ می نماید و مرتکبین آنرا مورد پیگرد قانونی قرارداده مجازات می نماید.

ولایات کشور که بوسیله والی انتخابی وروسای ملکی انتخابی با مشوره شورای ولایتی اداره میشود, در مسایل پیشرفت داخلی شان آزاد مگر درمسایل چاپ پول وامورنظامی ودفاعی ومناسبات خارجی تابع حکومت مرکزی میباشند.

تاوان جنگ

حکومت در کشور جمهوری فدرالی خراسان به همکاری قوه قضاییه یک مرکزی را برای سنجش خسارات انسانی ومادی ناشی از تجاوز روسیه شوروی سابق زیرنام حکومت خلقی وپرچمی وپاکستان را زیرنام (طالبان) تشکیل داده غرامات جنگ را ازاین کشورها طبق معیارهای بین المللی, مطالبه می نماید. دراین درخواست غرامات جنگ از روسیه فعلی, برای هرخانواده بازمانده شهدا یکصد میلیون دالر , برای هرسال زندانیان ده میلیون دالر وبرای معیوبین دوران تجاوز روسیه وپاکستان 20 میلیون دالر مدنظر گرفته خواهدشد.

حکومت وظیفه دارد تا برای بازماندگان آنعده شهروندانی که دراثر تجاوز روسیه شوروی زیر نام حکومت خلق وپرچم و طالبان که همسران شان را از دست داده اند, تا اخیر عمر, مددمعاش, بیمه صحی, مواد خوراکه وسرپناه تهیه نماید.

ثروت های طبیعی ومنابع معدنی کشور مال بیت المال است, هیچکس نمیتواند بصورت شخصی ازاین منابع استفاده نماید. حکومت وطیفه دارد تا برای بهره برداری از این منابع جهت رفاه عامه اقدامات لازم اتخاذ نماید.

حکومت وظیفه دارد تا برنامه مشخصی در تعریف از کشورهای دوست ودشمن طرح نماید. مناسبات کشور با کشورهای دیگر برمبنای احترام متقابل, همزیستی مسالمت آمیز, حسن روابط وعدم مداخله در امور داخلی یک دیگر استوار میباشد. کشورهای که بهر شکلی از اشکال در امور داخلی کشور جمهوری فدرالی خراسان مداخله نموده باعث ایجاد بحران ونا امنی شده تلفات جانی وخسارات مالی را به بار بیاورند, بحیث دشمن شناخته شده با واکنش باالمثل و اقدامات تلافی جویانه وتقاضای تاوان جنگ, مقابل میگردد.

حکومت وظیفه داردتا برای همه شهروندان کشور خدمات بیمه صحی را بصورت رایگان تدارک نماید. حکومت همه مادران شیرده را از تولد نوزاد شان تا چهار سالگی زیر پوشش بیمه صحی وموادغذایی کافی قرارمیدهد.

حکومت موظف است تا از اعمال نفرت افزایی وخشونت گرایی بهر عنوانی که باشد جلوگیری نماید. افرادی که نظر با اسناد موثق, متهم به نفرت پراگنی شوندتا 2 سال حبس محکوم میگردند.

حکومت وظیفه دارد تا برای حمایت حیوانات کشور اقدامات لازم را روی دست بگیرد. جنگ انداختن حیوانات و شکار حیوانات کم پیدا یک عمل نادرست تلقی شده به مرتکبین آن مجازات زندان تا 2 سال یاجریمه نقدی اعمال میشود.

خدمت سربازی داوطلبانه است. حکومت وظیفه دارد تا برای همه نیروهای امنیتی معاش مکفی بپردازد وبرای خود و خانواده آنها خدمات صحی رایگان را تدارک نماید. آنعده از نیروهای امنیتی که باثر حملات انفجاری وانتحاری ویا مقابله با دشمنان شهید میشوند ده چند معاش شان برای همسرشان تا آخر زندگی پرداخته میشود. نیروهای امنیتی وهمچنان کارمندان ملکی, پس از تقاعد از پول تقاعد وخدمات رایگان صحی بهره مند میشوند.

روسای دانشگاه ها ودانشکده ها با رای مستقیم علنی وآزاد استادان هردانشگاه انتخاب میشوند وحکومت هیچگونه مداخله ونفوذ در آن انتخابات نمیداشته باشد.

حکومت نظامی

درصورتی که تمامیت ارضی  در کشور جمهوری فدرالی خراسان مورد تهدید یا تجاوز خارجی قراربگیرد ویاهم حکومت ملکی قادر به تامین امنیت وازبین بردن لانه های تروریستی وحملات انتحاری وانفجاری نباشد, حکومت نظامی به ریاست معاون اول وزیر دفاع وکابینه نظامی متشکل از جنرال های ارتش وپولیس تا هنگام رفع و دفع خطر تجاوز خارجی و نابودسازی لانه های تروریستی, قدرت کشور را بدست میگیرد. حکومت نظامی نمیتواند قانون اساسی را تعلیق, تعدیل ویا هم ملغی نماید ویاهم حق ندارد به بازداشت وزندانی سازی اعضای حکومت ملکی ورهبران سیاسی ونمایندگان شورای ملی ویاهم توقیف رسانه های آزاد وناشران آن دست بزند. درپایان رفع خطر, حکومت ملکی انتخابی به رهبری همان حزبی تشکیل میشود که از طرف دیوان عالی قانون اساسی بحیث برنده انتخابات اعلان شده باشد. تشکیل حکومت نظامی به معنی کودتاگری نیست.

کودتا یک عمل غیر قانونی ونامردانه است. افرادی که درگذشته دست به کودتا زده اندویا بوسیله استخبارات وسازش های خارجی به قدرت رسانیده شده اند, ویا درآینده به چنین عمل غیر قانونی دست بزنند, مورد پیگرد قانونی قرار گرفته بحیث خاینین توسط (دادگاه اختصاصی) به مجازات لازم محکوم میگردند.

قوه قضاییه یا دیوان عالی

قوه قضاییه در کشور جمهوری فدرالی خراسان متشکل از دیوان عالی ودادگاه های آن است که عدالت را در کشور به بهترین شکل آن, بدون هرنوع جانبداری, تامین می نمایند. قاضی القضات که از طرف رئیس جمهور با موافقه صدراعظم نامزد میشود باید رای اعتماد مجلس نمایندگان را حاصل نماید وقاضی های دیگر از طرف قاضی القضات با موافقت صدراعظم, پیشنهاد وآنها هم باید رای مجلس نمایندگان را کسب نمایند.

قوه قضاییه هرچه زود تر یک (دادگاه اختصاصی) را تشکیل بدهد تا آنهایی را که متهم به جنایات بشری از قبیل: نسل کشی تاجیک ها و هزاره ها از امیرعبدالرحمن خان تا طالبان, خیانت ملی, وطنفروشی, راکت زنی و ویرانی شهرها, رهبری وصدور دستور وارتکاب به حملات انفجاری وانتحاری, گرفتاری, شکنجه و اعدام مردم بویژه در پولیگون پلچرخی از کودتای 7 ثور 1357 خورشیدی به بعد وهمچنان آنهایی که طی سالهای اخیر متهم به اختلاس دارایی عامه وغصب زمینهای دولتی ومردم شده اند با جمع آوری اسناد و شواهد, زنده ومرده آنها را بصورت علنی محاکمه نموده حکم دادگاه را علیه آنها بصورت علنی اعلام نماید.

دیوان قانون اساسی

درچوکات قوه قضایی در کشور جمهوری فدرالی خراسان , دیوان قانون اساسی متشکل از 19 نفر باین شرح تشکیل میشود:

2 استادانتخابی از دانشکده های شرعیات دانشگاه های کشور, 2 استادانتخابی از دانشکده های حقوق دانشگاه های کشور, 2 نفر انتخابی از طرف مرکز رسانه های آزاد, 3 نفر انتخابی از طرف جوامع مدنی, 2 نفرانتخابی از طرف جامعه حقوق بشر , 4 نفر انتخابی از شبکه زنان, 2 نفر از استادان دانشکده های زبان وادبیات دانشگاه ها و2 نفر از دانشکده های ژورنالیزم دانشگاه ها.

دیوان قانون اساسی, یک نفر را بحیث رئیس ویک نفر را بحیث معاون ویک نفر را بحیث منشی از میان اعضای خود با رای مستقیم وعلنی انتخاب می نماید.

دیوان قانون اساسی, وظیفه تفسیر قانون اساسی وهمچنان براه اندازی ونظارت انتخابات کشور, از جمله انتخابات مجلس نمایندگان , شوراهای ولایتی, والی ها, حاکمان شهرستانها , شهردارها وسایر انتخابات ملکی را بدوش دارد.

برنامه ریزی, نحوه نظارت, دستور شمارش واعلام نتایج انتخابات مجلس نمایندگان وشوراهای ولایتی هم از وظایف ومسولیت های همین دیوان قانون اساسی است.

انتخابات کشور در روز اول میزان هر پنج سال, به شمول انتخابات شورای ملی, والی ها, حاکم های شهرستان ها , شهردارها (روسای بلدیه ها) وروسای اداره های ملکی هر ولایت برگزار میگردد.

سفارت ها ونمایندگی های کشور درخارج, زمینه رای دهی رابرای شهروندانی که در خارج از کشور زندگی و تابعیت دوگانه دارند و می خواهند در رایدهی ها اشتراک نمایند, مساعد می سازد.

مطبوعات آزاد

مطبوعات بحیث رکن چهارم دولت در کشور جمهوری فدرالی خراسان  از آزادی بیان وهمه امکانات دسترسی اطلاعات آزاد برخوردارمیباشد. دولت کلیه امکانات دسترسی به اطلاعات را به رسانه ها مهیا میسازد و از آزادی رسانه ها حمایت کامل می نماید مگر دولت هیچگونه اعمال نفوذ برآنها نمی داشته باشد. دولت ضامن گردش آزاد اطلاعات است.

نمایندگان رسانه ها (مرکز رسانه ها) را با انتخاب یک رئیس ومعاون رئیس ومنشی با رای مستقیم وعلنی وآزاد برای هردوره 4 ساله تشکیل میدهند وبودجه آن در سرجمع بودجه دولت مدنظرگرفته میشود. معاش رئیس آن برابربامعاش معین ومعاش سایرکارمندانش دربودجه دولت منظور میشود مگر حکومت هیچ نوع مداخله ونفوذ در وظایف آن نمیداشته باشد.

پخش ونشر رسانه های گروهی به مردم تعلق دارد واعضای حکومت یا سخنگویانش تنها با برپایی گردهمایی های مطبوعاتی میتوانند طرح وبرنامه ونظر خود را باطلاع عامه برسانند. حکومت نمی تواند به نشر وپخش وسایل ارتباط گروهی به نفع تبلیغات خود از پول بیت المال بپردازد. رادیو, تلویزیون ونشرات چاپی که تابه حال به اختیار حکومت قرارداشته پس از این یا متوقف ویا هم به اشخاص انفرادی فروخته شود.

هیچ رسانه نمی تواند برعلیه دین مقدس اسلام مطلبی را نشروپخش نماید. هیچ رسانه حق ندارد برای برتری وتفوق جویی زبانی, قومی, قبیلوی, منطقوی ومحلی و ایجاد دشمنی میان زبانها واقوام کشور تبلیغات نماید.

به نشرات وتبلیغات کمونیستی, فاشیستی وتروریستی اجازه نشر وپخش داده نمی شود.

احزاب سیاسی وگروه های فرهنگی میتوانند دست به فعالیت های نشراتی بزنند, مشروط باینکه به دین مقدس اسلام, اعلامیه جهانی حقوق بشر وارزشهای فرهنگی دیگران هتک حرمت صورت نگیرد. به آن عده اشخاص, احزاب وگروه های که سابقه تعلقات کمونیستی, فاشیستی وتروریستی داشته اند ویاهم حالا متهم به همان اندیشه های خرابکارانه استند, اجازه فعالیت سیاسی ونشراتی داده نمی شود.

حکومت برای تکافوی هزینه رسانه های آزاد وغیر حزبی, در بودجه عادی دولت 50 % مصارف شانرا بصورت ماهانه می پردازد.

اداره

اداره در کشور جمهوری فدرالی خراسان براصل تبارز اراده مردم به واحدهای اداری تقسیم میگردد که در راس هر وزارت یک وزیر قراردارد. در راس هر ولایت یک والی انتخابی و در راس هر حکومتداری یک حاکم انتخابی شهر. در راس هر شهر یکی شهردار, با رای مستقیم وسری وآزاد مردم برای هردوره 4 ساله انتخاب میگردد.

در هر ولایت یک شورای ولایتی انتخابی وشهردار انتخابی, اداره امور را با همکاری والی انتخابی به پیش میبرند.

رئیس جمهور, صدراعظم, وزرا ومعاونان شان نمی توانند از قدرت وصلاحیت رسمی شان استفاده کرده, پدر, مادر, خانم, خواهر, برادر, کاکا, عمه, ماما, خاله وفرزندان شان را به چوکی های مافوق رتبه بویژه درسفارتخانه ها مقرر نمایند.

تعدیل

اصل پیروی از دین مقدس اسلام, اساس ریاست جمهوری شورایی و حکومت حزبی, آزادی رسانه ها, تساوی حقوق شهروندان بدون هرنوع امتیاز قومی,زبانی, منطقوی, قبیلوی وتطبیق اعلامیه جهانی حقوق بشر تعدیل نمی گردد, مگر اصل های فرعی دیگر قانون اساسی نظر به پیشنهاد دوثلث مجلس نمایندگان وبا رای اکثریت نمایندگان قابل تعدیل است. قانون اساسی در هر ده سال مورد بازنگری وتعدیل از طرف مجلس نمایندگان قرار میگیرد.

____________________________________________________________________________________________________________

_______________________________________________________________________

_______________________________________________________________________________________________________________________________________________________________________

  این خاکۀ پیشنهادی قانون اساسی از طرف رئیس بنیاد ژورنالیستان آریانا (دکترشکرالله کُهگدای)در11 بخش و124 اصل با استفاده از تجارب کاری چندین ساله در شورای ملی کشور در دهه قانون اساسی (1343 – 1352 خورشیدی) بحیث خبرنگار پارلمانی روزنامه کاروان درکابل وهمچنان بررسی قوانین مشابه و نیز پژوهش در کنش ها و واکنش های جامعه شناسی ومردم شناسی و روان شناسی مردمان برون مرزی و درون مرزی ما که با دیدگاه های دگرگونه وحتی تضاد اندیشه ورزی, با رویداد ها برخورد دارند, تهیه ودر ماهنامه کاروان چاپ کالیفورنیا درسال 2003 ترسایی در دمادم قانون سازی برای حکومت پسا طالبان, انتشاریافت که مورد استقبال فراوان هموطنان بویژه اهل دانش وفرهنگ قرارگرفت وحتی استاد دانشگاه فرهنگ سالار پروفیسور دکتر رسول رهین رئیس شورای فرهنگی افغانستان در سویدن, یک شماره نشریه خاوران را به تجدید چاپ همین خاکۀ قانون اساسی بصورت فوق العاده اختصاص داد وآنرا بهترین خاکۀ قانون اساسی خواند که مانندش دیده نشده است. فرهنگ سالاردکتر رسول رهین درتبصره خود نوشت: (جناب محترم استاد شکرالله کهگدای قدمی فراتر گذاشته با درنظرداشت نظرها وپیشنهادهای صاحب نظران, سیاستگران داخل وخارج کشور مسوده قانون اساسی را ترتیب داده ودرنشریه وزین کاروان بچاپ رسانیده وکاپی های آنرا به سایر رسانه های گروهی برون مرزی وداخل مرزی افغانستان ارسال داشته اند تا به اطلاع عموم هموطنان رسانیده شود... باید اعتراف کرد این مسوده قانون اساسی نقاط نظر وپیشنهاد های اکثر نویسندگان وصاحب نظران و ژورنالیستان داخل مرزی وبرون مرزی را احتوا کرده و دارد بحیث دموکراتیک ترین قانون اساسی که تابه حال در افغانستان تدوین گردیده, عرض وجود کرده است .. بفرمایید مسوده قانون اساسی را که میلیون ها دالر بالای آن مصرف گردیده با این مسوده قانون اساسی مقایسه کنید.)

وحالا که گاهگاهی رونوشت قانون اساسی برای حکومات نو وفراگیر, مطرح میشود, مجددا آن خاکه قانون اساسی مرور و با تطابق با شرایط عصرمتحول و پیشرونده تکنالوژی وجهانشمول شدن کشورها ومرزها, نوآوری و نوساری وباز سازی update شده بصورت بسیار فشرده یگان مطالب آن نشر میگردد تا مورد نقد وبررسی صاحب نظران وهمچنان استفاده قانون سازان قراربگیرد.

___________________________________________________________________________________________________________

: عبدالحی خراسانی

کابل و قندهار چی آشیانی دی

دا همه واله په نام خراسان دی

چه شاهین خراسانی وی حینی حینی

د باز غوندی توی روغ او ژی پلنی

 از خوشحال خان ختک

آیا نهضت احیای خراسان؛ یک آرمان قومى است یا یک چشم انداز استراتیژیک؟

نهضت بازگشت به خراسان به هیچ وجه یک آرمان قومى نیست، زیرا خراسان نه به حکم تاریخ و نه به اعتبار جغرافیا یک هویت قومى نبوده است.

خراسان؛ هویت جغرافیایى است، که تاریخ درخشان تمدن بعد از اسلام را رقم زده است.

خراسان ؛ یعنى نماد تکثر گرایى، آزادى قانومند تمام ادیان و نگرشهاى فقهى و فکرى ، سرزمین نهضت ترجمه و تعاطى و تضارب تفکر شرق و غرب، جغرافیاى کتابخانه ها و مدارس و علم و فلسفه و کلام و ریاضى و طب و هندسه و نجوم ….

عظمت و عزت تاریخى خراسان مخصوص یک قوم و قبیله نمى باشد، در تاریخ درخشان خراسان تمام اقوام و هویت هاى فرهنگى سهم ارزشمند داشته اند: افغانها ( پشتونها) ، ترک زبانها ( ازبیکها و ترکمن ها ) ، بلوچ ها ، کرد ها، عرب زبانها ، تاجیکها و … تمام شهروندان هفت شهر عشق خراسان در ایجاد تاریخ درخشان و فخرآفرین آن تمدن نقش اساسی و تعیین کننده داشته اند.

احیای نام خراسان: قدرت ملى را افزایش مى دهد، پایه هاى وحدت و همدلی را تضمین مى نماید، تاریخ حقیقى و واقعى تمام بلاد سرزمین پهناور ما را متبلور مى سازد و نیروى لازم را جهت تحرک براى رسیدن به هدف بلند ما مهیأ مى کند.

بازگشت به خراسان کینه هاى قومى را مى زداید، به توهم فاشیزم نقطه اى پایان مى نهد و به تمام شهروندان کشور اعتماد به نفس و حس غرور مى بخشد.

در هویت خراسان درخشش مکتب امام اعظم ابوحنیفه و قرائت تأمل و تعادل ماتریدیه است که با میراث تمدنى و خرد گراى کهن ما همخوانى دارد.

در احیای خراسان تجلى تفکر انسانى، اخلاقى و الهى و عرفانی انسان محور نهفته است .

خراسان متعلق به تمام اقوام و شهروندان کشور مى باشد، زمانیکه خراسان مى گوییم؛ از تمام سلاطین و فرمانروایانى یاد مى کنیم که بدون توجه به زادگاه و تعلق شان به قومیت ، زبان و فرهنگ، در تعالى و ترقى این سرزمین زحمت کشیده اند.

تنها راه عبور از این منجلاب سیاه و مثلث برمودا عبور از هویت قومى به هویت تمدنى و گذر به سوى شهروند محورى و عدالت مى باشد.

من از روشنفکران و اهل خرد پشتون سوال مى کنم: که ایا شما تا قاف قیامت مى خواهید یک کشور ضعیف ، فاقد اراده و خاکریز همسایگان شرور و منافق داشته باشیم ؟

اقتدار ما در اتحاد حقیقی و عزم ملى ما نهفته است.

در دیدگاه خراسان؛ ما داراى سرزمین مشترک، زبان تمدنى مشترک، تاریخ مشترک و افتخارات مشترک می باشیم.

ما مى توانیم کشور آباد و قدرتمند ایجاد کنیم ، من این ظرفیت را در نسل جوان کشور مى بینم و این چشم انداز را مشاهده مى کنم .

خراسان تاریخ سرشار از عزت و مملو از عظمت نیاکان تمام اقوام و هویت هاست، افتخار تمام ازبیکها ، ترکمانها ، بلوچها ، پشتونها ، کرد ها، هزاره ها و غیره …

زمانیکه ما به خراسان برگردیم ، همه خراسانى مى شویم و تمام این خرده هویتها؛ عزت و عظمت خود در هویت بزرگ تاریخی خراسان پیدا مى کنند.

نکته‌ی آخر

من از تمام موافقان و مخالفان گفتمان نهضت احیای خراسان تمنا دارم که در گفتگو روی این گفتمان، همواره؛ عفت کلام، اخلاق، حکمت و فرهنگ تمدنی را مدنظر داشته باشند.

اگر بانویی جوانی از سر خشم یا جهل نسبت به خراسان؛ کلامی تندی گفت، شما به حکم فرهنگ و اخلاق خراسانی چندان بر آشفته نباید گردید که از مزر های حکیمانه‌ی فرهنگ خراسانی عبور کنید؛ که خداوندگار شیراز و پیام آور غزل فرمود:

با دوستان مروت با دشمنان مدارا

_____________________________________________________________________________________________________

       مراحل قانون سازی در

           دهه قانون اساسی یا

              دهه دموکراسی

بالا از راست: موسی شفیق پنجمین وآخرین نخست وزیر که آموزش دیدۀ دانشگاه الازهر مصر و دانشگاه آمریکا بودکه بدرخواست کرملین برای سفر به مسکو پاسخ مثبت نداد ومورد شک وتردید کرملین واقع شد و با پیش انداختن داودخان دیکتاتور که ده سال برای قاپیدن قدرت کشور قابو میداد, حکومت موسی شفیق رابا نظام شاهی مشروطه یکجا با کودتای شوم 26 سرطان 1352 خورشیدی برچید وپس از اینکه داود خودخواه , موسی شفیق رابه زندان انداخت و قوایش به تحلیل رفت, بدست کودتاگران کمونیست در 7 ثور1357 خورشیدی افتاده بدست وکیل وزیرخارجه با اتهام آب فروشی(معاهده آب هیرمند با ایران) تیرباران وبه شهادت رسید( چه عجب اتفاقی که امیر عباس هویدا نخست وزیر دولت شاهنشاهی ایران به کابل آمد و معاهده آب هیرمند را با موسی محمد موسی شفیق به امضا رسانید وپس از تغیر نظام شاهنشاهی ایران به جمهوری اسلامی, عباس هویدا به دستور صادق خلخالی قاضی دادگاه جمهوری اسلامی تیرباران وکشته شد و موسی شفیق هم پس از کودتا کمونیستی توسط وکیل خارجه رژیم کمونیستی گلوله باران وکشته شد) , دکترعبدالظاهر چارمین نخست وزیر دهه قانون اساسی که مدت صدارتش حدود یک سال بود واستعفی داد, نوراحمداعتمادی سومین نخست وزیر دهه دموکراسی که مورد اعتماد روسها وحامی پرچمی ها بود, محمدهاشم میوندوال دومین نخست وزیر دهه قانون اساسی که طرفدار حکومت حزبی بود وخودش حزب دموکرات مترقی (مساوات) را از بالا به پایین براه انداخت مگر بخت با او یاری نکرد و پس از کودتای شوم داودی در 26 سرطان 1352 خورشیدی, داود مستبد, از او احساس خطر کرد وبه اتهام دروغین کودتا, دستور گرفتاری وشکنجه و قتلش را داد که بوسیله صمد ازهر (فعلا پناهنده در جرمنی), یکی از جاسوسان ک ژ ب روسیه به نام مستعار (فتح) وبه همدستی فیض محمد پرچمی وزیر داخله حکومت استبدادی داودی, کشته شد ونامش را گذاشتند خودکشی با نکتایی, دکترمحمدیوسف نخستین نخست وزیر دهه قانون اساسی که عمر حکومتش انگشت شمار بود که باثر تحریکات داودخان خودخواه یکی به دلیل اینکه چوکی صدارت از چنگش خطا خورده بود ودیگر اینکه دکتریوسف خان فارسی زبان بود و داود خان یک پشتونستانخواه سراپا قرص وبا فارسی زبانان سر ستیزه گری داشت, نمیخواست یک فارسی زبان درچوکی صدارت قرار داشته باشد, جوانان دانشگاهی بوسیله کمونیست های خط مسکو, به ساختمان شورای ملی هجوم بردند و با تیر اندازی هوایی به دستور سردارولی داماد پادشاه که قوماندان قوای مرکز هم بود, دوتن از مردمان عادی که بالای درختان مقابل ساختمان شورای ملی در راه دارالامان بالا شده بودند, بروز 3 عقرب 1344 خورشیدی کشته شدند وباثر همین حادثه, دکتریوسف خان استعفی داد. (1)

پایین از راست: پنج تن از وکلای نخستین دوره مجلس نمایندگان در دهه قانون اساسی از راست به چپ: غلام محمدفرهاد رئیس حزب افغان ملت که خواهان تنها رسمیت زبان پشتو درکشور شد وبرضد زبان قندپارسی برخاست مگر بخت با او نبود وبا مخالفت اکثریت وکلای مجلس روبر شد وشکست خورد, آقای بینش از وکلای سخنران ومحبوب شهرکابل, ببرک کارمل رئیس حزب کمونیست پرچم که در مجلس نمایندگان دهه قانون اساسی به همه حکومات رای منفی میداد و درسال 1351 خورشیدی درهنگام سخنرانی از تریبیون مجلس, نان قاق را روی میز خطابه می کوبید وداد وفریاد از خشکسالی محلات مرکزی میزد و برحکومت میتاخت مگر خودش را که روسها از مسکو به کابل در6 جدی 1368 خورشیدی,با کشتن حفیظ الله امین فرود آورده برچوکی حکومتداری چسپاندند, تا توانست دستور گرفتاری وشکنجه واعدام صدها هزار مردم ما بویژه فارسی زبانان را صادر کرد که نه به مردم نان ماندو نه خانه ونه زندگی که نتیجه آن فرار 4 میلیون به پاکستان, دو میلیون به ایران وبیجا شدن میلیونهای دیگر شد, محمداسحاق عثمان نماینده مردم کابل که گفته میشد رئیس حزب اتحاد ملی بود, جی سنگ از سردارهای (سنگهه, سک) شهرکابل. درین جا گفتنش لازم است که نورمحمدتره کی روسی الاصل جاسوس روسی, حفیظ الله امین ناقل هندوستان به خالداری پغمان, سلطان حسین ببرک کارمل ناقل کشمیری در شهرک کمری کابل ونجیب هم ناقل هندوستانی به پکتیا, که خون این سرزمین در رگ وخون هیچکدامش جریان نداشت ودل به فرزند این سرزمین نمی سوختاندند وتا توانستند دستور دادند تا بویژه فارسی زبانان را بگیرند وشکنجه کنند ودشت های پولیگون پلچرخی را از اجساد تیرباران شده فارسی زبانان پر و پر نمایند.

________________________________________________________________________________________________________________________________________________________________

(فاش گویم واز گفته خود دلشادم           بنده عشقم و از هردو جهان آزادم)

این نوشتۀ گزارش گونه, از چشمدید خودم بحیث خبرنگار پارلمانی روزنامه کاروان, در شورای ملی دهه قانون اساسی اعلیحضرت محمدظاهرشاه است, که یک رهنمود خوبی برای قانون سازان حال و آینده خواهد بود. (بنده خاکه قانون اساسی جمهوری فدرالی خراسان را درسال 2003 ترسایی با استفاده از تجارب وچشمدید خودم از مجلسین شورای ملی دهه دموکراسی نوشتم وهمانوقت در ماهنامه کاروان چاپش کردم و با نوآوری ونوسازی وبازی,حالا هم در ویب سایت بنیاد ژورنالیستان آریانا موجوداست journalistsfoundationofariana.com ) .

شناسایی شورای ملی:

شورای ملی در دهه قانون اساسی, دو اتاقه بود یعنی مجلس نمایندگان و مجلس عیان یا سنا. انتخابات هر دو مجلس در یک وقت یعنی در ماه میزان هر چهار سال برگزار میگردید. تنخواه هر عضو شورای ملی 8 هزار روپیه پخته کابلی معادل تنخواه یک وزیر بود.

مجلس نمایندگان دارای 216 وکیل بود که در هر چهار سال از طرف باشندگان شهرک های کشور با رای مستقیم وسری, انتخاب میشدند به جز کلان شهرها بمانند کابل وهرات و قندهار وبلخ که از هر دو ناحیه یک وکیل انتخاب میشد. درهر دو انتخابات مجلس نمایندگان درسال 1344 و 1348 خورشیدی, اکثر وکلاب بار اول مجلس نمایندگان, بار دوم هم به مجلس راه یافتند. در انتخابات اولی, نورمحمدتره کی رهبر حزب کمونیست خلق, از ناوه غزنه کاندید شد که مردم آنجا اورا نمی شناختند وبراو مشکوک بودند که شاید روسی الاصل باشد ودرنتیحه, رای نبرد وناکام شد وبه مجلس راه نیافت (1). در انتخابات اول 4 کمونیست دیگر به مجلس راه یافتند, حفیظ الله امین از پغمان, نوراحمد پنجوایی نور از قندهار, سلطان حسین ببرک کارمل کشمیری (چون با نام سلطان بویژه با نام حسین بدبینی داشت, گفتند که این نام را شاید داودخان براو گذاشته باشد چونکه بچه خوانده داودخان بود) از کابل و خانم اناهیتا راتبزاد از کابل. از حزبی های دیگر دکترعبدالکریم فرزام از حزب صدای عوام از هرات, غلام محمدفرهاد از حزب افغان ملت, اسحاق عثمان از حزب اتحاد ملی, استاد بینش از سرشناسان شهرکابل وسردار جی سنگهه از هموطنان سک ما از کابل, به مجلس راه یافتند وباقی وکلای مجلس نمایندگان غیر حزبی بودند.

ریاست دوره اول تقنینیه به دوش دکترعبدالظاهر بصورت انتخابی بود که با درایت وکاردانی مجلس را پیش میبرد مگر در دوره بعدی, ریاست مجلس به دوش دکترعمر وردگ سپرده شد که مجلس دچار بی نصابی و هرج ومرج گردید.

مجلس سنا:

مجلس سنا دارای 29 سناتور از 29 ولایت بود که درهر 4 سال برای یک دوره تقنینیه انتخاب میشد و تعداد سناتورهای انتصابی برای 3 سال از طرف پادشاه هم به همین تعداد بود که پادشاه ازمیان بهترین شخصیت های کشور, سناتوران انتصابی رابر می گزید. باید به همین تعداد از هرولایت یک سناتور از طرف شورای ولایتی به مجلس سنا فرستاده میشد که قانون آن نافذ نشده بود. ریاست هر دو دوره تقنینیه مجلس سنا را سناتور عبدالهادی داوی به دوش داشت که با بسیار درایت وکاردانی مجلس سنا را پیش میبرد.

سه قانون که از طرف مجلسین شورای ملی تصویب وجهت توشیح به ارگ پادشاهی فرستاده شده بود مگر بدبختانه که کودتای شوم سردار سرخ محمد داود مستبد وخود خواه در 26 سرطان 1352 خورشیدی, همه نظام شهروندی وحقوق مدنی مردم را برهم زد. این سه قانون عبارت بود از: قانون احزاب سیاسی, قانون شهرداری های انتخابی وقانون شوری های ولایتی.

خوب برگردیم به اصل گپ یعنی مراحل قانون سازی

هرازگاهی که در مجلس وزرا, مسأله ساختن یک قانون مثلا برای حفاظت جنگلها یا کار وکارگر یا استخراج معادن یا واردات وصادرات یا محصول مواشی یا ضرورت دیگری برای داشتن قانون میبود, مجلس وزرا برای وزیر عدلیه وظیفه می سپرد تا آن قانون را تدوین نماید. درچوکات وزارت عدلیه ریاست تقنین وجود داشت که سر رشته همان قانون به آن ریاست سپرده میشد. هنگامی که خاکه یا رونوشت یا مسوده همان قانون آماده میشد, وزیر عدلیه آن را دارالانشای مجلس نمایندگان می فرستاد. مجلس نمایندگان آن خاکه قانون رابه انجمن تقنین خود محول میکرد, انجمن تقنین پس از ارزیابی وبررسی ودر صورت لزوم احضار وزیر عدلیه یا رئیس تقنین وزارت عدلیه, پس از آنکه آنرا نهایی کرده بود به مجلس عمومی رویت میداد. مجلس عمومی پس از غور وبررسی هنگامی که آنرا تصویب کرده بود به انجمن تقنین مجلس سنا می فرستاد, انجمن تقنین مجلس سنا اگر آنرا بدون دخل وتصرف, تصویب میکرد به مجلس عمومی رویت داده میشد واگر میان نگاه انجمن تقنین مجلس سنا وانجمن تقنین مجلس نمایندگان اختلافی میبود به انجمن مختلط هردو مجلس راجع میشد وپس از بررسی وتصویب نهایی انجمن مختلط, هردو مجلس دوباره آنرا تصویب و صورت تصویب هردو مجلس دوباره به وزارت عدلیه فرستاده میشد و وزارت عدلیه آنرا به مجلس وزرا می سپرد وصدراعظم آنرا برای توشیح به حضور پادشاه می برد وپس از توشیح پادشاه آن خاکه قانون, شکل قانونی ومرعی الاجرا رابه خود میگرفت.

در هنگامی که اعضای شورای ملی به رخصتی میرفتند وضرورت می بود که یک قانون به مرحله اجرا گذاشته شود, همان قانون به فرمان تقنینی پادشاه بصورت مؤقت نافذ میگردید مگر همینکه مجلسین شورای ملی بکار خود برمیگشتند, همان قانون به مجلسین سپرده میشد و مجلسین بالای آن غور وبرررسی را شروع میکرد واگر همان را ویا با تغیرات واصلاحات تصویب میکرد دوباره برای توشیح پادشاه برده میشد. از جمله قوانینی که به فرمان تقنینی پادشاه نافذ شده بود وبعدا برای رایزنی به شورای ملی برده شد یکی هم قانون حق الثبت بود. درسال 1349 خورشیدی قانون حق الثبت به امضای پادشاه نافذ شد که هر موتر باید سالانه یک مقدار پول به ریاست عمومی ترانسپورت که درآن وقت رئیس آن شاه جان احمدزی رشوه خور مشهور بود (پدر اشرف غنی احمدزی شیاد, تکیه کلام شاه جان احمدزی بچی Bacahi بود و بقول دکترضیا مولایی آمر مرکز صحی دانشگاه کابل, شاه جان احمدزی تا سالانه 10 هزار روپیه از مالکان ترانسپورت ها نمی گرفت, جواز سالانه آنها را تجدید نمیکرد ودرچوکی خود یک بالشت را گذاشته بود وهمینکه رشوه را میگرفت زیر همان بالشت میگذاشت ومیگفت که بچی نکند که پول های ساختگی را تیر کرده باشی, همانگونه که تکیه کلام پسرش اشرف غنی شیاد , بچه خر بود یعنی پسر کو ندارد نشان از پدر بگیر وبزن گردنش با تبر) ودفتر آن در کارته مامورین کابل در پهلوی سیلوی مرکزی بود که پول حق الثبت را درآنجا باید تحویل میکردند. بنده که درآن وقت خبرنگار پارلمانی روزنامه کاروان بودم وتازه یک تیزرفتار فولکس واگون سرخ را خریده بودم( خداوند دنیا وآخرت استاد دانشگاه فرهنگ سالارپروفیسوردکترذبیح الله التزام فعلا استاد دانشگاه آریزونای آمریکا را خوب نماید که درآن سال 1349 خورشیدی رئیس گمرکات بود وبه احترام شغل خبرنگارای بنده, همان تیز رفتارم را که 50 هزار از پول خبرنگاری ام خریده بودم وباید 40 هزار دیگر مالیه ومحصول میدادم, امر داد تا به نصف قیمت محصول شود) یک کارزار رد قانون حق الثبت را به تنهایی در شورای ملی براه انداختم و توانستم اعضای مجلس را قناعت بدهم تا همان قانون را رد نمایند وموفق هم شدم و خود و دیگر مالکان موتر ها را از پرداخت حق الثبت رهایی بخشیدم.

شاید عزیزان من بپرسند که شیوه رای اعتماد به حکومت مؤظف چگونه بود؟

من شخصا اعلیحضرت محمدظاهر پادشاه را یک پادشاه نرمخوی و دموکرات میدانم وتحسین میکنم که به یک کار بسیار نیک دست زد وآن اینکه سرانجام جرئت کرد تا داود خان ونعیم خان پشتونستانخواه را که پاکستان را به یک دشمن استخوان شکن, بدون هیچ دست آورد عاقلانۀ برضد افغانستان تبدیل کرده بودند, از رهبری حکومت ده ساله, کنار بزند و دهه قانون اساسی و دموکراسی رابه مردم ارمغان بدهد که مردم ازحقوق مدنی وشهروندی بسیاری برخوردار شدند.

پس از توشیح قانون اساسی 1343 خورشیدی, پادشاه از دکترمحمدیوسف خان که درآن وقت وزیر معادن بود خواست تا حکومت نوی دهه قانون اساسی را آغاز نماید. دکتر یوسف خان, خط مشی و اعضای حکومت خودرا به شورای ملی که ساختمان آن در راه دارالامان بود, معرفی کرد, مگر داود خان که فکر میکرد چوکی صدارت میراث پدر وپدرکلانهایش است آنگاهی که به دستور پادشاه که برکنار شد, آرام نه نشست و توسط عناصر وفاداربخودش بمانند حسن شرق (گفته می شد که حسن شرق روسی الاصل واز طرف استخبارات روسیه برای مقاصد جاسوسی از ایران وپاکستان وافغانستان, به فراه گسیل شده بود وبعدا در پهلوی داود خان جا داده شد) به دسیسه و توطئه برضد نظام شاهی مشروطه ودهه دموکراسی دست میزد وهمان بلوای 3 عقرب 1343 خورشیدی هم باثر تحریک داود خان براه افتاد تا پایه های حکومت غیر خاندانی را لرزان ساخته سرنگون نماید ودوباره زمینه برگشت خودش را به قدرت میها گرداند. در رویداد 3 عقرب همان سال, چون یک فصل تازۀ دموکراسی برای مردم باز شده بود, دانشجویان دانشگاه کابل ومردم عام, برای تماشا وشنیدن خط مشی نخستین حکومت دهه دموکراسی, به شورای ملی رفته بودند که برای آنهمه مردم در داخل تالار شورای ملی, گنجایشی موجود نبود ویک تعداد اشخاص بالای درختان هم بالا شده بودند که این هجوم مردم, ترس سردارولی داماد پادشاه را که قوماندان قوای مرکز بود, برانگیخت و امر شلیک هوایی را صادر نمود که اثر آن دو تن به نامهای شکرالله وحسن که بالای درختان کنار ساختمان مجلسین شورای ملی بالا شده بودند, کشته شدند واین تلفات, باعث خشم واعتراض دانشجویان دانشگاه کابل که خواست وهدف داود خان بود, گردید که بالنتیجه دکتریوسف خان استعفا داد وپادشاه, محمدهاشم میوندوال وزیر مطبوعات راکه سابقه سیاسی داشت, بحیث صدراعظم نو برگزید تا خط مشی وحکومت خودرابه جهت مطالبه رای اعتماد به شورای ملی معرفی نماید. محمدهاشم میوندوال, با یک حرکت بسیار سنجیده شده وخردمندانه, به دانشگاه کابل پیش دانشجویان رفت که باعث محبوبیت سیاسی وی شد ودانشجویان اورا بالای شانه های شان بالاکرده به سخنانش گوش دادند وبحران فروکش کرد.

پس از حکومت میوندوال, نوبت به حکومت نوراحمداعتمادی رسید که آقای اعتمادی رگ وریشه محمدزایی هم داشت وطرفدار پرچمی ها هم بود که به نشریه پرچم اجازه داد تا به مدت درازی فعالیت حزبی ونشراتی داشته باشد. دکتر محمود حبیبی وزیر مطبوعات او هم از نزدیکان حزب کمونیست پرچم بود مگر دست وکلای مجلس نمایندگان به گردنش افتاد وآن وقتی بود که روزنامه اصلاح که یک نشریه حکومتی بود, یک نوشته رابا کاریکاتور مرد چند زنه چاپ کرد که بوسیله سراج الدین وهاج تهیه شده بود و رئیس روزنامه اصلاح که یکی از مطبوعاتی های سابقه دار یعنی سیدفقیرعلوی بود, گناهی نداشت مگر مجلس نمایندگان دریک نشست فوق العاده خود آن کاریکاتور را توهین به حضرت محمدپیامبراسلام دانستند و نه تنها از محمود حبیبی وزیر اطلاعات وفرهنگ, سلب اعتماد کرد بلکه خواهان محاکمه سراج الدین وهاج هم شد. نور احمد اعتمادی صدراعظم مجبور شد تا هم سیدفقیر علوی وهم سراج الدین وهاج را از وظایف شان برکنار نماید. گنه کرد در بلخ آهنگری -- درشوشتر زدند گردن مسگری.

آقای میوندوال در سال 1348 خورشیدی یعنی در انتخابات دوم دهه دموکراسی, از شهرک مقر غزنه برای راه یابی به مجلس نمایندگان کاندید شد مگر نسبت خصومتی که نوراحمد اعتمادی با محمدهاشم میوندوال داشت, توسط عبدالعزیز خان والی غزنه, مانع دیدار مردم با آقای میوندوال وبالنتیجه مانع انتخاب آقای میوندوال به مجلس نمایندگان شد. استاد عزیزما و رئیس روزنامه کاروان پروفیسورصباح الدین کشککی به بنده که خبرنگار روزنامه کاروان بودم وظیفه داد تا برای ارزیابی مداخله نوراحمداعتمادی نخست وزیر برعلیه آقای میوندوال, درهمان سال 1348 خورشیدی به مقر غزنه بروم و براستی درآنجا دریافتم که آقای اعتمادی شخصا در عدم کامیابی آقای میوندوال به مجلس نمایندگان, دست داشت ومانع دیدار مردم با او میشد وهمان بود که یک کوچی بیسواد را بنام عبدالقیوم کوچی با تعهد اینکه همیشه باید بر فارسی زبانان بتازد, وارد مجلس نمایندگان کردند.

قابل گفتن است که برای طی مراحل تصویب قوانین که دربالا یاد آوری گردید, بدون هیچ نق وفق و امر ونهی و مداخله وزرا یا روسای مجلسین یا کدام منبع دیگر, صورت میگرفت وحق ابراز نظر و غور وبررسی مجلسین محفوظ بود.

1- شما عکس خروشچف صدراعظم سابق روسیه کمونیست را پهلوی عکس نورمحمدتره کی بگذارید, به روشنی می بینید که بسیار باهم یکسان اند وشاید هم از یک پدرباشند. یکی از نویسندگان با اعتبار ما به نام محمدصدیق طرزی درسال 1348 خورشیدی یک مقاله پژوهشی اش را در روزنامه کاروان درکابل به چاپ رسانید که درآن چهره یک جاسوس روس را به بنام (ملنگ کفن پوش) افشا کرده بود که روزانه درشهر کابل با کفن درتن, میگشت و اطلاعات گردآوری میکرد وشبانه در یک گور در شهدای صالحین داخل میشدکه سرانجام مردم براو مشکوک شدند و یک روز که دربازار کابل گشت میزد, مردم رفتند داخل همان گور را تلاشی کردند, با تعجب دیدند که قلم وکاغذ و وسایل مخابره را درهمان گور جا داده است و حدس شان به یقین تبدیل شد که جاسوس روس است وجانش را باثر سنگباران از تنش گرفتند. داستان ملای انگریزی را که 15 سال در مسجد پل خشتی کابل امامت کرد, میدانید. وآن پیترتامسن انگریزی یا کدام نام دیگری که داشت؛ در بلندای تپه باغ بالا گور کردند وسرگورش بیرق زدند که به یک زیارت تبدیل شده بود. مسابقه جاسوسی استعمار بریتانیا واستعمار روس در سرزمین خراسان /افغانستان, سابقه طولانی دارد.

2- عزیزان ما بنگریدکه باثر همان حادثه 3 عقرب 1344 خورشیدی, باصطلاح بسته حکومت دکتریوسف خان استعفا داد و چند سال بعدباثر تجاوز پولیس به حریم دانشگاه کابل, عنایت سراج وزیر معارف استعفا داد مگر حامدکرزی مداری دریک روی یک سکه سیاه و اشرف غنی شیاد در روی دیگر سکه سیاه, در انفجار چارراهی زنبق کابل که دست همان دوچهره سیاه و برادران خونخوار طالب شان دخیل بود, صد ها هموطن ما غرق در خون وکشته شدند, در حمله انتحاری بالای راه پیماییان جنبش روشنایی در دهمزنگ کابل , صدها هموطن ما غرق در خون وکشته شدند, در تیراندازی به دستور اشرف غنی شیاد وحنیف اتمر چهره سیاه جاسوسی بالای جوانان ما در جنبش رستاخیز تغییر دراطراف ارگ پادشاهی کابل, بازهم صدها هموطن ما درخون غرق, کشته وزخمی شدند, در هنگام مراسم تدفین شهدای جنبش رستاخیر تغییر در بادام باغ کابل بازهم اشرف غنی شیاد جوقه ترورش را بهمدستی طالبان ابلیس صفت فرستاد تا همه را یکباره به قتل برساند که تعدادی شهید شدند وهمین گونه حملات دیگر هدفمند, زنجیره یی و برنامه ریزی شده وترور استاد ربانی, ترور مصطفی کاظمی, حمله انفجاری وانتحاری بالای دانشگاه کابل وکشتار دانشجویان عزیزما,حمله انتحاری وانفجاری بالای آموزشگاه کوثر وچند تای دیگر بالای مردمان زحمتکش هزاره ما در دشت برچی, وترور ده ها جوان ژورنالیست و آزادیخواه ما بمانند یما سیاوش ودیگران, (درکتاب کاروان دانشگاهیان که چند ماه پیش انتشار دادم همه این ترورهای زنجیره یی وهدفمند را مستندسازی کرده ام)؛ و اما واما درهیچ یکی ازاین ترورهای زنجیره یی وهدفمند, گویی بینی هیچکسی خون نشده بود که نه تنها این ترورها پیگیری و وعاملان آن که لابد دست هردو چهره سیاه درآن دخیل بود, بازداشت و دادگاهی ومجازات نشدند, بلکه هیچ یکی از مقامات حکومت دوچهره سیاه, استعفا ندادند که ندادند وشاید هم دل شان از خوشی قتل های زنجیره یی وهدفمند هم, جوش زده باشد.

به سلامت

______________________________________________________________________________________________________

سرزمین خراسان!

واژه «خراسان» بار اول در اواخر سده پنجم (حوالی ۵۰۰ م) به حیث بزرگ ترین حوزه (کوست) به مناطق شمالشرق «شهرستان های ایرانشهر» ساسانیان یاد شده و شامل ۲۶ استان بوده است (از بدخشان تا تهران و از هندوکش تا جهیل ارال). همچنان گفته می شود که شاهان یفتلی (۴۲۰ - ۵۶۷ م) نیز در همین سده، خود را «خراسان خوتای» خوانده اند واین لقب را در مسکوکات خود به کار برده اند.

مطابق منابع عربی، خراسان از زمان اردشیر تا سده چهارم قمری نخستین سپهبد شرق ایران بوده و به چهار مرزبان تقسیم شده است (بلخ و تخارستان، هرات و سجستان، مرو شاهجان و ماورالنهر). اما یعقوبی (۲۷۸ ق) بلخ را پایتخت و وسط خراسان می داند که از تهران، کرمان، سیستان، قندهار، ملتان، کشمیر، کابل، فرغانه و خوارزم سی منزل فاصله دارد. اصطخری، ابن حوقل و مقدسی (۳۴۵ - ۳۷۵ ق) خراسان را با چهار شهر مشهور آن یاد کرده است (بلخ، هرات، مرو و نیشاپور). نیاکان ما سلسله های سامانیان، غزنویان، تیموریان و ابدالیان را شاهان خراسان نامیده و خود را خراسانی گفته اند:

رودکی سمرقندی (۹۴۰):

نه کس بدند ز آل سامان

دایم به امارت خراسان مشهور

اسماعیل است و احمدی و نصری

دو نوح و دو عبدالملک و دو منصور

عنصری بلخی در مورد محمود غزنوی (۱۰۴۰):

خورشید خراسان و خدیو زابل

از نخشب و کش بهار گردد کابل

ناصر خسرو بلخی (۱۰۶۰):

سلام کن ز من ای باد مر خراسان را

مر اهل فضل و خرد را نه عام و نادان را

مرا به دل ز خراسان زمین یمگان است

کسی چرا طلبد مر مرا و یمگان را

خاک خراسان چو بود جای ادب

معدن دیوان ناکس اکنون شد

گرچه مرا اصل خراسانی است

از پس پیری و مهی و سری

مولوی (۱۲۷۳):

از خراسانم کشیدی تا بر یونانیان

تا در آمیزم بدیشان تا کنم خوش مذهبی

جامی (۱۴۸۵):

نظم تو می رود ز خراسان به شاه فارس

گر شعر او از فارس به بنگاله می رود

امیرعلیشیر نوایی (۱۴۹۰)

در خراسان نتوان گفت کس خرم نیست

کس در روی زمین یافت نشود خرم کو

عبدالله فوفلزایی در مورد احمد شاه درانی (۱۷۴۷):

دمی که شاه شهامت مدار احمد شاه

باستواری همت بنای شهر نهاد

جمال ملک خراسان شد این تازه بناه

ز حادثات زمانش خدا نگهدارد

سرادر شاه ولی وزیر اعظم تیمورشاه درانی (۱۷۸۰):

خدیو خراسان دار اسپاه

گل باغ اقبال تیمورشاه

در مهر محمد افضل خان (۱۸۶۶):

دو فوج مشرق و مغرب ز هم مفصل شد

امیر ملک خراسان محمد افضل شد

الفنستون در ۱۸۰۹ در اثر مشهور خود به نام «گزارش سلطنت کابل» (که تا هنوز مطرح ترین کتاب در دنیای غرب در مورد افغانستان است)، به دلیل اینکه قلمرو های میان هندوکش تا دریای سند در زیر سیطره افغانان است، «افغان ستان» می نامد؛ در حالیکه می گوید، ساکنانش آن را «خراسان» می گویند.

برنس در ۱۸۴۲ می گوید که مردم شهر های کنار رود سند (شکارپور و دیره غازی خان) را دروازه «خراسان» می نامند.

بیلیو در ۱۸۸۰ می گوید، خراسان نامی است که مردمان این سرزمین برای کشور شان به کار می برند، در حالیکه خارجی ها آن را افغانستان می خوانند (نام افغانستان بار اول حدود ۷۰۰ سال پیش در «تاریخنامه هرات» به مناطق کوچکی در اطراف کوههای سلیمان به کار رفته که حتی کندهار، غزنی و پشاور شامل آن نیست. این نام بار اول در معاهده ۱۸۳۸ در بین شاه شجاع، رنجیت سنگهه و انگلیس ها به مناطق «کابل و کندهار» اطلاق شده است. انگلز در مقاله مشهور خود در ۱۸۵۸ در باره «افغانستان»، شهر های کابل، غزنی، کندهار و پشاور را افغانستان می گوید. نقشه های جغرافیایی این دوره نیز مویید آن است. حتی امیرحبیب الله در ۱۹۱۳ در «سراج التواریخ» به نام پادشاه افغانستان و ترکستان نامیده می شود. در دوره امان الله است که نام افغانستان بر تمام کشور اطلاق می گردد).

به این ترتیب مرز های خراسان در سده ۱۹ به سیوستان، شکارپور و دیره غازی خان در کنار رود سند می رسد. چنانکه در هندوستان به هر غیرهندوستانی، خراسانی گفته می شود (هم چنانکه هر غیر عرب را عجم می گفتند).

خوشحال خان ختک (۱۶۸۰) می گوید:

درست جهان په ناپوهانو سره دک دی

ولی زیات په کشی وگوری افغان دی

هوشیاران یگان یگان په هر مکان شته

چه کثرت یی دی په ملک د خراسان دی

رحمان بابا (۱۷۰۰) هم فریاد می کند:

ستا په زلفو په رخسار پسی رحمان شه بی وطن

مسافر د هندوستان و خراسان دی زما روح

اما در سده ۲۰ و با ایجاد کشور ها و دولت های قومی افغان، ترکمن، ازبیک، تاجیک، قرغز، قزاق وغیره این نام تاریخی به تدریج از بین رفته و حالا در نام یک استان کوچک در شمال شرق ایران کنونی زنده مانده است.

(صفحات ۴۹ الی ۵۳ کتاب «تولد دوباره هویت و اقتدار تاجیکان»):

عکس بالا اعلیحضرت محمد ظاهر شاه پادشاه افغانستان را درحال توشیح قانون اساسی سال 1343 خورشیدی نشان میدهد که ناشی از اراده خود پادشاه بود وچنین قانون دموکرات دربسیاری از کشورهای آسیایی و افریقایی وحتی آمریکای جنوبی دیده نشده بود. درعکس سیدقاسم رشتیا, دکترظاهر, دکتریوسف, سیدشمس الدین مجروح ودیگران دیده می شوند. قولای ثلاثه دولت مستقل شده و هیچ کدام در امور یکدیگر مداخله نداشتند. بهترین شخصیت های دانشمند وکار آگاه در چوکی های مهم دولتی برگزیده شدند. دکتریوسف, محمدهاشم میوندوال, نوراحمد اعتمادی, دکتر عبدالظاهر, موسی شفیق به صدارت رسیدند. عبدالهادی داوی, دکترظاهر و دکتر عمر وردگ به ریاست شورای ملی رسیدند. پروفیسور دکتر عبدالحکیم ضیایی به چوکی دیوان عالی یا قوه قضایه رسید. بسیاری از وزرا هم, ازمیان سرشناسان و نخبگان وخدمتگاران برگزیده شدند. همان دهه 1343-1352 خورشیدی, به بنام دهه قانون اساسی ودموکراسی یاد شده است که مردم از بسیاری حقوق وآزادی های مدنی برخوردار شدند. آزادی مطبوعات درقانون اساسی مسجل شد وده ها روزنامه وهفته نامه وماهنامه ونشرات آزاد, چپی و راستی ومیانه, براه افتاد واز حکومت به کمال آزادی, انتقاد میکردند وحتی کارتون های انتقادی را به نشر وچاپ می رسانیدند. آزادی انتخابات شورای ملی براه افتاد و حتی عناصر چپی و کمونیست, به حیث نماینده در شورای ملی راه یافتند. آزادی اعتراضات مدنی وتظاهرات خیابانی و گردهمایی های سازمانی وحزبی براه افتاد وتقریبا شهر کابل به مرکز تظاهرات خیابانی تبدیل شده بود. آزادی اکادمیک در دانشگاه کابل مسجل شد وروسای دانشگاه کابل به مانند پروفیسور فضل ربی پژواک, پروفیسوردکترسیدعبدالقادر بها و پروفیسور دکتر احمدجاوید با رای مستقیم شورای علمی دانشگاده کابل انتخاب شدند  و روسای دانشکده ها, به رای مستقیم استادان , آزادانه انتخاب شدند. دیوان عالی یا قوه قضاییه , شورای ملی و دانشگاه کابل, آزادی خود را داشتند وحکومت درکار شان اکثرا مداخله نمی کرد. برای نسل جوان, زمینه های خوب دانش آموزی و ترقی مهیا گشت. امنیت درکشور به بسیار شکل خوب آن, تأمین گردیده بود وهیچ کس به کار دیگری مداخله نداشت.

       آغاز تمرین نظام جمهوری فدرالی

شورای عالی وحکومت دوره یی مؤقت فدرالی برای نجات افغانستان

چه خوب خواهد بود که اگر شود ازهمین حالا نظام حکومت فدرالی, آغاز وتمرین وتجربه گردد؟

خواهید پرسید چگونه؟

اینگونه:

نام های هروالایت نوشته شود وهرمحترمی که از همان ولایت است نام خودرا در نامنویس همان ولایت بنویسد, مثلا:

1- ولایت کابل: احمد, محمود, کلبی ومقصود

2- ولایت بلخ: احمد, محمود, کلبی ومقصود

3- ولایت هرات: احمد, محمود, کلبی ومقصود

4- ولایت قندهار : احمد, محمود, کلبی ومقصود

5- تا آخر

هر تعدادی که از هر ولایت است, با انتخابات آزاد ومستقیم, از جمله کاندید های همان ولایت , یک نفر را که چه بهتر از میان بانوان باشد, مثلا بنده که از کابل استم اگر بانو انارکلی هنریار ازکابل کاندید باشد, ازهمین حالا برای او رأی میدهم تا نماینده کابل در شورای عالی حکومت مؤقت ورهبری حکومت مؤقت باشد. پس از آن, همین نمایندگان هر ولایت در شورای عالی حکومت مؤقت برای نجات افغانستان, که تعداد شان نظر به تعداد ولایات 32 نماینده خواهدبود, 5 نفر را از 5 قوم عمده افغانستان یعنی از قوم تورکمن, از قوم هزاره, از قوم تاجیک, از قوم اوزبیک واز قوم افغان(پشتون) بحیث شورای رهبری حکومت مؤقت برای نجات افغانستان برای یک یک سال انتخاب نمایند تا حقوق شهروندی همه اقوام بشکل عادلانه ومساویانه تقسیم گردد.

پس از آن:

این 5 نفر بشکل دوره یی, نفر اول از قوم تورکمن به شکل دوره یی بحیث رئیس جمهور حکومت مؤقت, نفر دوم از قوم هزاره بشکل دوره یی بحیث صدراعظم حکومت مؤقت, نفر سوم از قوم تورکمن به شکل دوره یی بحیث وزیرخارجه حکومت مؤقت, نفر چارم از قوم تاجیک به شکل دوره یی بحیث وزیر اطلاعات وتبلیغات حکومت مؤقت, ونفر پنجم از قوم افغان(پشتون) به شکل دوره یی بحیث وزیردفاع حکومت مؤقت بکار شروع نمایند. ( در حکومت مؤقت درتبعید, به وزرای صنایع وتجارت و زراعت وچند تای دیگر که نمی توانند کاری در داخل کشور انجام بدهند, نیازی نخواهد بود). این حکومت مؤقت دوره یی تنها برای یک سال باشد, وسال های دیگر به همینگونه تکرار شود, تا حق به حقدار برسد ومداخله درآن ظلم باشد. این حکومت مؤقت فدرالی درتبعید, تا زمان سقوط حکومت دست نشانده شبکه های استخباراتی یعنی طالبان, ادامه یابدو پس از آن به همین شیوه نظام فدرالی, اداره حکومتی افغانستان, نظر به آرای مردم ودریک انتخابات آزاد ومستقیم, برگزیده شود.

فشرده اینکه:از تضاد آرا, فرآیند بهتری بدست میآید و تا رأی مخالف نباشد, هیچ حرکتی به پختگی وقوام و بالندگی نمی رسد و احترام ومراعات آزادی اندیشه وبیان, نشانۀ مدنیت امروزی است که از استبداد رأی , خودپسندی, ریاکاری, سالوس, تحمیل اراده شخصی یا قومی, خودبزرگ بینی, فریبکاری و تقلب, جلوگیری میگردد.

از نگاه و پیشنهاد بنده این است که باید درهمه جنبش ها وخیزش ها وحرکت ها وتشکیلات سیاسی واجتماعی, دست آنهایی که در حکومت کمونیستی وطالبان, دخیل بوده ومرتکب جنایات بیشمار بشری شده اند, کوتاه گردد تا زمینه انفلاق از درون و جلو بسا تخریب های دیگر, از قبل گرفته شود.

اگر عزیزان ما خواسته باشند, می توانند معلومات بیشتری در زمینه حکومت فدرالی که (خاکه قانون اساسی جمهوری فدرالی خراسان) را بنده درسال 2001 ترسایی نوشتم ودر ماهنانه کاروان چاپ کردم که مورد استقبال گرم هموطنان به ویژه دانشگاهیان قرارگرفت, وپیوسته آنرا بازسازی ونوسازی نموده ام, تنها با یک کلیک, از سایت (بنیاد ژورنالیستان آریانا) بدست آورده می توانند

شادباشید

______________________________________________________________________________________________________